عضو فرقه، عضو حزب، فرقه ای
sectary
عضو فرقه، عضو حزب، فرقه ای
انگلیسی به فارسی
عضو حزب، فرقه ای
فرقه ای
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: sectaries
حالات: sectaries
• (1) تعریف: a member of a sect, esp. a dissenting sect.
• (2) تعریف: a Protestant nonconformist.
• مشابه: nonconformist
• مشابه: nonconformist
• member of a religious sect (esp. one viewed as heretical)
جملات نمونه
1. "filed document" means a document filed with the sectary of state under any provision of this Act except chapter 15 or section 21; and.
[ترجمه ترگمان]\"سند پر شده\" به این معنی است که سندی تحت هر شرط از این قانون به جز فصل ۱۵ یا بخش ۲۱ ثبت شده است؛ و
[ترجمه گوگل]سند ثبت شده به معنی سندی است که تحت فرمانهای دولتی تحت هیچ مقرری از این قانون به جز فصل 15 یا بخش 21؛ و
[ترجمه گوگل]سند ثبت شده به معنی سندی است که تحت فرمانهای دولتی تحت هیچ مقرری از این قانون به جز فصل 15 یا بخش 21؛ و
2. Despite that the invitation Mantas said the sectary general has still been unable to reach the country's top leader by telephone.
[ترجمه ترگمان]علی رغم این دعوت، mantas گفت که ژنرال sectary هنوز نتوانسته است با تلفن به صدر اعظم کشور برسد
[ترجمه گوگل]با وجود این دعوت منتس گفت که ژنرال فرقه ای هنوز نمی توانست با تلفن به رهبر ارشد کشور برسد
[ترجمه گوگل]با وجود این دعوت منتس گفت که ژنرال فرقه ای هنوز نمی توانست با تلفن به رهبر ارشد کشور برسد
3. In 200 Sectary of the Party Committee of CDPF Wang Xinxian and vice-chairman Sun Xiande visited Golden Key Research Center.
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ Sectary از کمیته حزب of وانگ Xinxian و نایب رئیس سان Xiande از مرکز تحقیقات کلیدی طلایی بازدید کردند
[ترجمه گوگل]وانگ Xinxian در سال 2003 در صندلی حزب کمیته حزب CDPF و سان Xiande معاون رئیس جمهور بازدید مرکز مرکز تحقیقات گلدن گلوب
[ترجمه گوگل]وانگ Xinxian در سال 2003 در صندلی حزب کمیته حزب CDPF و سان Xiande معاون رئیس جمهور بازدید مرکز مرکز تحقیقات گلدن گلوب
4. Suddenly, my sectary blasted through my office door.
[ترجمه ترگمان]ناگهان، از در دفتر من بیرون پرید
[ترجمه گوگل]ناگهان، فرقه گرایی من از طریق دفتر من دراز کشید
[ترجمه گوگل]ناگهان، فرقه گرایی من از طریق دفتر من دراز کشید
5. A document must satisfy the requirements of this section, and of any other adds to or varies these requirements, to be titled to filing by the sectary of state.
[ترجمه ترگمان]یک سند باید الزامات این بخش را برآورده کند، و از هر چیز دیگری که این الزامات را اضافه یا تغییر می دهد، به عنوان پر کردن پرونده مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]یک سند باید الزامات این بخش را برآورده کند، و هر نوع دیگر این الزامات را اضافه می کند یا آن را تغییر می دهد، که توسط فرقه ای از دولت ثبت نام می شود
[ترجمه گوگل]یک سند باید الزامات این بخش را برآورده کند، و هر نوع دیگر این الزامات را اضافه می کند یا آن را تغییر می دهد، که توسط فرقه ای از دولت ثبت نام می شود
کلمات دیگر: