کلمه جو
صفحه اصلی

sedateness


ارامش، متانت، وقار

انگلیسی به انگلیسی

• calmness, tranquility; composure, staidness

جملات نمونه

1. Sedateness could make people forgotten the time. For Example, to the man who sat down loggia, It seems slid away over his face.
[ترجمه ترگمان]sedateness می تونه کاری کنه که مردم زمان رو فراموش کنن برای مثال، به مردی که در ایوان سرپوشیده نشسته بود، از روی صورتش لغزید
[ترجمه گوگل]این روزها می تواند مردم را فراموش کند به عنوان مثال، به مردی که لگسیا را نشسته، به نظر می رسد که بیش از چهره اش افتاده است

2. And her poetic language is full of sedateness, smoothness and sculptural quality.
[ترجمه ترگمان]و زبان شاعرانه او پر از sedateness، هموارسازی و کیفیت مجسمه سازی است
[ترجمه گوگل]و زبان شاعرانه او پر از آرامش، صافی و کیفیت مجسمه است

3. When I saw she was quite sedateness on the bed, I understood Holy Spirit is living in her, because I can't feel her painful even she caught a such disease.
[ترجمه ترگمان]وقتی دیدم که او کاملا با وقار روی تخت نشسته بود، فهمیدم که روح مقدس در او زندگی می کند، چون من نمی توانم او را ناراحت کنم، حتی او هم چنین بیماری را تشخیص داد
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شدم که او روی تخت کاملا آرام شده بود، متوجه شدم که روح القدس در آن زندگی می کند؛ زیرا نمی توانم دردناک احساس کنم حتی اگر چنین بیماری ای را تجربه کرد

4. Grace lapsed into unwonted sedateness.
[ترجمه ترگمان]گریس با وقار و وقار خاصی وارد اتاق شد
[ترجمه گوگل]گریس به آرامش بی حد و حصر ادامه داد

5. As nothing else happened and everything quieted down again, the man put away his gun, looking quite embarrassed, but he soon regained his usual sedateness.
[ترجمه ترگمان]وقتی هیچ اتفاقی نیفتاد و همه چیز دوباره آرام شد، مرد تفنگش را کنار گذاشت، کاملا دست پاچه به نظر می رسید، اما به زودی وقار همیشگی خود را بازیافت
[ترجمه گوگل]همانطور که هیچ چیز دیگری اتفاق نیفتاد و همه چیز دوباره خاموش شد، این مرد تفنگ خود را کنار گذاشت، به نظر بسیار خجالت زده بود، اما به زودی ضعف معمولش را به دست گرفت

6. It looked simple and tasteful and gave an air of sedateness.
[ترجمه ترگمان]خیلی ساده و جذاب به نظر می رسید و با وقار و وقار به او نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]این ساده و ممتاز به نظر می رسید و هوا را به آرامش می داد

7. Results The patients with cancer need humanities solicitude, expectation sedateness and indolence death, wish vindicate oneself selfhood and body visualize.
[ترجمه ترگمان]نتایج بیمارانی که مبتلا به سرطان هستند، به solicitude انسانی، انتظار، انتظار، و مرگ به سوی مرگ نیاز دارند، و آرزو دارند که فرد تصور کند و تجسم کند
[ترجمه گوگل]نتایج بیماران مبتلا به سرطان نیاز به مراقبت های انسانی، آرامش و آرامش و آرامش و آرامش دارند و آرزو می کنند که خود و خود را به تصویر بکشند

8. The mind, therefore, is rarely so disturbed, but that the company of a friend will restore it to some degree of tranquillity and sedateness.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ذهن به ندرت مضطرب می شود، اما مصاحبت یک دوست آن را به درجه ای از آرامش و آرامش باز می گرداند
[ترجمه گوگل]بنابراین، ذهن به ندرت آشفته است، اما شرکت یک دوست آن را به میزان آرامش و آرامش بازگرداند

9. happened and everything quieted down again, the man put away his gun, looking quite embarrassed, but he soon regained his usual sedateness.
[ترجمه ترگمان]این اتفاق افتاد و همه چیز دوباره آرام شد، مرد تفنگش را کنار گذاشت، کاملا دست پاچه به نظر می رسید، اما به زودی وقار همیشگی خود را بازیافت
[ترجمه گوگل]اتفاق افتاد و همه چیز دوباره خاموش شد، مرد تفنگش را دور زد، کاملا خجالت زده بود، اما او به زودی مجدد معمولش را به دست گرفت

10. Meanwhile, people in more cities, especially those Asian ones, keep rushing about, soulless and purposeless and neglecting the sedateness felt only in the late-autumn tranquility and serenity.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مردم در شهره ای دیگر، به خصوص آن هایی که آسیایی هستند، به سرعت در اطراف، افسرده و بی هدف و نادیده گرفته می شوند و the تنها در آرامش و آرامش اواخر پاییز احساس می شوند
[ترجمه گوگل]در همین حال، مردم در شهرهای بیشتر، به ویژه آن دسته از آسیایی ها، عجله دارند، بی روح و بی هدف هستند و صرف نظر از آرامش و آرامش در اواخر پاییز احساس نمی شود

11. Even death cannot take away your joyful dance, happy tears, purity, serenity, sedateness and ecstasy.
[ترجمه ترگمان]حتی مرگ هم نمی تواند برقصید، اشک های شاد، صفای، آرامش، وقار، وقار و نشاط را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]حتی مرگ نمی تواند رقص شاد، اشک های شاد، خلوص، آرامش، آرامش و استراحت را از بین ببرد


کلمات دیگر: