کلمه جو
صفحه اصلی

periodontal disease

انگلیسی به فارسی

بیماری پریودنتال


انگلیسی به انگلیسی

• (dentistry) general term for diseases and bacterial infections of the gums and teeth that cause much damage and can result in loss of teeth

جملات نمونه

1. Discussion Overall we found that periodontal disease was associated with a small increased risk of coronary heart disease.
[ترجمه ترگمان]بحث در مجموع ما نشان دادیم که بیماری periodontal با خطر افزایش کمی بیماری قلبی عروقی مرتبط است
[ترجمه گوگل]بحث کلی ما دریافتیم که بیماری پریودنتال با افزایش خطر ابتلا به بیماری قلبی عروقی همراه است

2. Both periodontal disease and poor oral hygiene showed stronger associations with total mortality than with coronary heart disease.
[ترجمه ترگمان]هم بیماری periodontal و هم بهداشت دهان ضعیف، ارتباط قویتری با مرگ و میر کامل نسبت به بیماری قلبی عروقی نشان داد
[ترجمه گوگل]هر دو بیماری پریودنتال و بهداشت دهان و دندان کم ارتباطات قویتری با مرگ و میر کلی نسبت به بیماری قلبی عروقی داشتند

3. The biological mechanism by which periodontal disease or poor oral hygiene could lead to coronary heart disease is not clearly established.
[ترجمه ترگمان]مکانیسم بیولوژیکی که از طریق آن بیماری periodontal یا بهداشت دهان ضعیف می تواند منجر به بیماری قلبی عروقی شود به وضوح مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]مکانیسم بیولوژیکی که بیماری بیماری پریودنتال یا بهداشت دهان و دندان ضعیف می تواند منجر به بیماری های قلبی عروقی شود به روشنی مشخص نیست

4. Methods: Periodontal disease index(PDI) and GCF-AST were measured and compared in 105 smokers, 86 patients with diabetes and 90 healthy controls.
[ترجمه ترگمان]روش ها: شاخص بیماری Periodontal (PDI)و GCF - AST در ۱۰۵ نفر سیگاری، ۸۶ بیمار مبتلا به دیابت و ۹۰ کنترل سالم اندازه گیری و مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: شاخص های بیماری پریودنتال (PDI) و GCF-AST در 105 فرد سیگاری، 86 بیمار مبتلا به دیابت و 90 فرد سالم اندازه گیری شد

5. Smokers get periodontal disease at two to three times the rate of nonsmokers, " says Sally Cram, DDS, a periodontist in Washington, D. C., and a consumer advisor for the American Dental Association.
[ترجمه ترگمان]سالی کرام، DDS، یک periodontist در واشنگتن دی می گوید که افراد سیگاری دو تا سه برابر سیگار نمی کشند ج و یک مشاور مصرف کننده برای انجمن دندان پزشکی آمریکا
[ترجمه گوگل]سلی کرام، DDS، یک بیماری پستاندار در واشنگتن دی سی، و یک مشاور مصرف کننده در انجمن دندانپزشکی آمریکا می گوید: افراد سیگاری بیماری های پریودنتال را دو تا سه برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری می گیرند

6. The difference in salivary K PGFla between periodontal disease groups was significant before scaling.
[ترجمه ترگمان]تفاوت در salivary K بین گروه های بیماری periodontal قبل از مقیاس بندی قابل توجه بود
[ترجمه گوگل]تفاوت K PGFla بزاقی بین گروه های بیماری پریودنتال قبل از پوسته پوسته شدن معنی دار بود

7. The effect of periodontal disease on dental pulp was reported similar.
[ترجمه ترگمان]تاثیر بیماری periodontal بر خمیر دندان مشابه گزارش شد
[ترجمه گوگل]اثر بیماری پریودنتال در پالپ دندان گزارش شده است

8. Periodontal disease is a chronic bacterial condition associated with receding gums and tooth loss.
[ترجمه ترگمان]بیماری Periodontal یک بیماری مزمن باکتریایی است که با کاهش gums و از دست دادن دندان مرتبط است
[ترجمه گوگل]بیماری پریودنتال یک بیماری باکتریایی مزمن است که همراه با سقط جنین و از دست رفتن دندان است

9. Men with periodontitis had more than a twofold increased risk of dying compared with men who had no periodontal disease at baseline.
[ترجمه ترگمان]مردانی با periodontitis بیش از دو برابر خطر مرگ را در مقایسه با مردانی که هیچ بیماری periodontal در سطح پایه نداشتند، داشتند
[ترجمه گوگل]مردان مبتلا به پریودنتیت بیش از دو برابر افزایش خطر مرگ را در مقایسه با مردان که در ابتدای بیماری پریودنتال نبودند، افزایش دادند

10. Total mortality and each of the outcomes of coronary heart disease increased as severity of periodontal disease increased.
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر کامل و هر یک از نتایج بیماری قلبی عروقی به عنوان شدت بیماری periodontal افزایش یافت
[ترجمه گوگل]مرگ و میر مجموع و هر یک از نتایج بیماری قلبی عروقی با افزایش شدت بیماری پریودنتال افزایش می یابد

11. In conclusion, we found an association of coronary heart disease with periodontal disease and other measures of dental disease.
[ترجمه ترگمان]در پایان، انجمنی از بیماری های قلبی عروقی با بیماری periodontal و دیگر معیارهای بیماری دندان پزشکی پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما یک ارتباط بین بیماری قلبی عروقی با بیماری پریودنتال و سایر اقدامات بیماری دندانی یافتیم

12. The same laser already is approved for surgery on soft tissue, such as gum surgery for periodontal disease.
[ترجمه ترگمان]این لیزر در حال حاضر برای جراحی بر روی بافت نرم مانند جراحی آدامس برای بیماری periodontal مورد تایید قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]همان لیزر قبلا برای جراحی بافت نرم، از قبیل عمل جراحی لثه برای بیماری پریودنتال، تایید شده است

13. Methods: Areas of subgingival calculus were selected from 6 freshly extracted human teeth with periodontal disease.
[ترجمه ترگمان]روش ها: بخش هایی از حساب دیفرانسیل subgingival از ۶ دندان تازه استخراج شده با بیماری periodontal انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: محوطه های زیردریایی از 6 دندان تازه استخراج شده با بیماری پریودنتال انتخاب شدند

14. AIM : To evaluate the clinical effects of treating dentition defect with periodontal disease in combined treatment.
[ترجمه ترگمان]به منظور ارزیابی اثرات بالینی درمان نقص dentition با بیماری periodontal در درمان ترکیبی
[ترجمه گوگل]AIM برای ارزیابی اثرات بالینی درمان نقص دندانی با بیماری پریودنتال در درمان ترکیبی


کلمات دیگر: