کلمه جو
صفحه اصلی

fair deal

انگلیسی به فارسی

معامله منصفانه


انگلیسی به انگلیسی

• agreement or contract equally fair to all sides, fair treatment

جملات نمونه

1. never lie, cheat or steal. always smile a fair deal.
[ترجمه ترگمان]هرگز دروغ نمیگه، تقلب می کنند یا دزدی می کنند همیشه به یک معامله منصفانه لبخند بزن
[ترجمه گوگل]هرگز دروغ نگویید، تقلب یا سرقت نکنید همیشه یک معامله منصفانه لبخند بزن

2. We tried to ensure that everyone got a fair deal.
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم اطمینان حاصل کنیم که همه افراد یک معامله عادلانه دارند
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم اطمینان حاصل کنیم که همه چیز منصفانه است

3. This seems a very fair deal, for the transformation is pretty dramatic.
[ترجمه ترگمان]این معامله خیلی منصفانه به نظر می رسد، چون تحول بسیار چشمگیر است
[ترجمه گوگل]این یک معامله بسیار منصفانه است، زیرا تحول بسیار چشمگیر است

4. But to him, the only fair deal benefits him, not Tucson.
[ترجمه ترگمان]، ولی برای اون، تنها معامله منصفانه اون \" نه \" توسان
[ترجمه گوگل]اما برای او، تنها معامله منصفانه او را به نفع او، نه توسان

5. Failure to give you a fair deal in this respect is likely to expose a company to legal attack.
[ترجمه ترگمان]عدم ارائه یک معامله منصفانه در این رابطه احتمالا یک شرکت را در معرض حمله قانونی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]عدم ارائه یک معامله منصفانه در این رابطه احتمالا یک شرکت را به حمله قانونی تبدیل می کند

6. Yet, it was a pretty fair deal.
[ترجمه ترگمان]با این حال، معامله منصفانه ای بود
[ترجمه گوگل]با این حال، این یک معامله منصفانه بود

7. In the hope of getting a fair deal, you should press him to undertake the most careful inquiry into the facts.
[ترجمه ترگمان]به امید رسیدن به یک معامله منصفانه، شما باید به او فشار دهید تا بیش ترین تحقیق در امور را به عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]به امید به دست آوردن معامله منصفانه، شما باید او را به انجام تحقیق دقیق در مورد حقایق

8. Knowing Anthony's appetite that was probably a very fair deal, Nigel thought.
[ترجمه ترگمان]نی گل به خود گفت که با توجه به اشتهای انتونی که احتمالا معامله عادلانه بود
[ترجمه گوگل]نایجل فکر کرد که شناختن اشتیاق آنتونی که احتمالا یک معامله بسیار منصفانه بود

9. N ever lie, cheat or steal, always strikes fair deal.
[ترجمه ترگمان]ان همیشه دروغ می گوید، تقلب می کند یا دزدی می کند، همیشه به یک معامله عادلانه ضربه می زند
[ترجمه گوگل]N همیشه دروغ، تقلب یا سرقت، همیشه اعتصاب منصفانه است

10. Curtis O'keefe would make a fair deal.
[ترجمه ترگمان]کورتیس ای keefe معامله خوبی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کورتیس اوکیف یک معامله منصفانه خواهد کرد

11. You may see a fair deal of information in this book.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید مقدار زیادی از اطلاعات را در این کتاب ببینید
[ترجمه گوگل]ممکن است در این کتاب مقداری معقول از اطلاعات مشاهده کنید

12. Never lie, cheat or steal Always strikes a fair deal.
[ترجمه ترگمان]هرگز دروغ نگویید، تقلب نکنید و یا دزدی نکنید، همیشه یک معامله عادلانه انجام دهید
[ترجمه گوگل]هرگز دروغ نگویید، تقلب یا سرقت

13. The explosions also caused a fair deal of area of effect damage, making them ideal for wiping out packs of jittery fallen or skeletons or whatever other kinds of beasts decided to bunch together.
[ترجمه ترگمان]این انفجارها باعث شد تا مقدار زیادی از اثرات انفجار به وجود آید و این باعث شد که آن ها برای پاک کردن بسته های انباشته از ورم مفاصل و یا هر نوع دیگری از حیوانات که تصمیم به جمع شدن گرفته بودند، ایده آل باشند
[ترجمه گوگل]انفجارها همچنین موجب مقابله مناسبی از ناحیه آسیب شدید شدند، و آنها را برای پاک کردن بسته های ناپدید شده یا اسکلت یا هر نوع دیگر از جانوران تصمیم گرفتند باهم ترکیب کنند

14. It provides compensation for the demolition of a fair deal?
[ترجمه ترگمان]برای تخریب یک معامله عادلانه غرامت پرداخت می شود؟
[ترجمه گوگل]این هزینه جبران تخریب یک معامله منصفانه را فراهم می کند؟

15. The group feel they do not get a fair deal from the holiday company.
[ترجمه ترگمان]این گروه احساس می کنند که معامله عادلانه ای را از شرکت تعطیلاتی دریافت نمی کنند
[ترجمه گوگل]این گروه احساس می کنند که از شرکت تعطیلات منصفانه ای برخوردار نیستند


کلمات دیگر: