کلمه جو
صفحه اصلی

game bird


شکار، مره شکارکردنی

انگلیسی به انگلیسی

• wild bird hunted for food or sport

جملات نمونه

1. When roasting lean meats and small game birds, basting is essential to maintain moisture.
[ترجمه ترگمان]در هنگام کباب کردن گوشت نرم و پرندگان کوچک بازی، روغن زدن برای حفظ رطوبت ضروری است
[ترجمه گوگل]هنگام شستشو گوشت لاغر و پرندگان کوچک بازی، بیستینگ برای حفظ رطوبت ضروری است

2. Place meat or game birds in marinade and refrigerate for 4 to 6 hours or overnight.
[ترجمه ترگمان]برای مدت ۴ تا ۶ ساعت یا یک شب در یخچال و یا در یخچال قرار دهید
[ترجمه گوگل]محل گوشت یا پرندگان بازی را در ماریانا و یخچال نگه دارید تا 4 تا 6 ساعت یا یک شب

3. Like all other game birds, quail need to be cooked carefully to avoid overcooking, as the flesh can dry out.
[ترجمه ترگمان]مانند تمام پرندگان دیگر بازی باید با دقت پخته شود تا از overcooking اجتناب شود چون گوشت می تواند خشک شود
[ترجمه گوگل]همانطور که همه پرنده های دیگر بازی می کنند، باید بلدرچین را با دقت بخورند تا از خوردن زیاد اجتناب شود، زیرا گوشت می تواند خشک شود

4. It is one of the few game birds where the flavor does not vary substantially between the wild and farm-raised fowl.
[ترجمه ترگمان]این پرنده یکی از معدود پرندگانی است که در آن طعم به طور قابل توجهی بین مرغ وحشی و مزرعه پرورش داده نمی شود
[ترجمه گوگل]این یکی از چند پرنده بازی است که طعم آن به طور قابل ملاحظهای بین پرندگان وحشی و پرورش مزرعه متفاوت نیست

5. Small game birds such as quail, squab, and partridge are enhanced by this marinade.
[ترجمه ترگمان]پرندگان بازی کوچک مانند بلدرچین، squab، و کبک به وسیله این marinade افزایش می یابند
[ترجمه گوگل]پرنده های کوچک بازی مانند بلدرچین، چوپان، و گشنیز با این ماریناد افزایش می یابند

6. Very spicy red game bird meat, ripe cheese.
[ترجمه ترگمان] خیلی تند، گوشت پرنده، پنیر پخته
[ترجمه گوگل]گوشت پرتقال بسیار تند قرمز، پنیر رسیده

7. Parma ham, fish, game bird, cheese.
[ترجمه ترگمان]پارما ران، ماهی، پرنده بازی، پنیر
[ترجمه گوگل]ژامبون پارما، ماهی، پرنده بازی، پنیر

8. To wound the wing of(a game bird, for example).
[ترجمه ترگمان]برای ضربه زدن به بال (یک پرنده بازی، به عنوان مثال)
[ترجمه گوگل]برای زدن بال (به عنوان مثال یک پرنده بازی)

9. Old or New World straight-billed game bird of the sandpiper family; of marshy areas; similar to the woodcocks.
[ترجمه ترگمان]پرنده بازی راست یا جدید از خانواده sandpiper؛ از مناطق باتلاقی، مشابه to
[ترجمه گوگل]پرنده ای از قدیمی ترین یا جدید جهان پرنده بازی های آنلاین از خانواده sandpiper؛ از مناطق باتلاق؛ شبیه به چوب چوبی است

10. Glycogen as Energy Storage: How Long Can a Game Bird Fly?
[ترجمه ترگمان]glycogen به عنوان ذخیره انرژی: چه مدت می توانید بازی کنید که پرندگان پرواز کنند؟
[ترجمه گوگل]گلیکوژن به عنوان ذخیره انرژی: چه مدت می تواند پرنده پرواز بازی؟

11. Very spicy red meats, game bird meat, ripe cheese.
[ترجمه ترگمان] گوشت قرمز تند، گوشت پرنده، پنیر پخته
[ترجمه گوگل]گوشت قرمز بسیار تند، گوشت پرنده بازی، پنیر رسیده

12. South American game bird resembling a gallinaceous bird but related to the ratite birds.
[ترجمه ترگمان]پرنده بازی آمریکای جنوبی شبیه به پرنده gallinaceous است اما به پرندگان ratite مربوط می شود
[ترجمه گوگل]پرنده بازی های آمریکای جنوبی شباهت به یک پرنده گالینس است اما مربوط به پرندگان خرگوش است

13. They are, however, slightly more forgiving than squab and other game birds to overcooking.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها کمی بیشتر از squab و دیگر پرندگان بازی to هستند
[ترجمه گوگل]با این وجود، آنها نسبت به ماهی و سایر پرندگان بازی نسبت به پرنده های دیگر شایسته تر می باشند

14. In fact, many gourmets consider pheasant and grouse to be the most delectable of all game birds.
[ترجمه ترگمان]در واقع، بسیاری از gourmets قرقاول و grouse را به عنوان the پرندگان شکار در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از غرفه ها فاززن و خربزه را به عنوان پرنعمت ترین پرنده های بازی می دانند

15. Some of these may be used in combination when grilling meat or game birds.
[ترجمه ترگمان]برخی از اینها ممکن است در ترکیب با کباب کردن گوشت و یا پرندگان بازی به کار روند
[ترجمه گوگل]برخی از این ها ممکن است در هنگام کباب کردن گوشت یا پرندگان بازی مورد استفاده قرار گیرند

پیشنهاد کاربران

پرندة شکاری

game bird ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: پرندۀ شکار
تعریف: پرنده ای که برای تفریح و ورزش یا تأمین خوراک شکار می شود


کلمات دیگر: