کلمه جو
صفحه اصلی

fall for


(عامیانه) 1- خاطرخواه شدن، شیفته شدن 2- گول (کسی یا چیزی را) خوردن، اغوا شدن

انگلیسی به فارسی

مسخره شدن، فریب خوردن


خاطرخواه کسی شدن


سقوط برای


انگلیسی به انگلیسی

• fall in love with; be deceived by

مترادف و متضاد

Antonyms: repulse


become infatuated with


Synonyms: desire, fall in love with, flip over, go head over heels, lose one’s head over, succumb


Be fooled; to walk into a trap or respond to a scam or trick


جملات نمونه

1. She won't fall for such a stupid trick.
[ترجمه ترگمان]او گول این حقه احمقانه را نخواهد زد
[ترجمه گوگل]او برای چنین فریب احمقانه سقوط نخواهد کرد

2. He is too smart to fall for that trick.
[ترجمه Ali] اون خیلی باهوشه که گول این حیلرو بخوره
[ترجمه ترگمان]اون خیلی باهوشه که گول این حقه رو بزنه
[ترجمه گوگل]او برای این فریب بسیار سرسخت است

3. He must have been pretty gullible to fall for that old trick.
[ترجمه ترگمان]اون حتما خیلی زود بود که گول اون حقه قدیمی رو خورد
[ترجمه گوگل]او باید برای این ترفند قدیمی عجله داشته باشد

4. Don't fall for his tricks.
[ترجمه ترگمان]گول حیله های اون نخور
[ترجمه گوگل]برای ترفندهای او سقوط نکنید

5. We must not fall for such nonsense.
[ترجمه Uncle Artin] ما نباید گول همچین چرندیاتی رو بخوریم
[ترجمه ترگمان]ما نباید چنین مزخرفاتی را بگوییم
[ترجمه گوگل]ما نباید برای چنین مزخرفی سقوط کنیم

6. You're too intelligent to fall for his flattery.
[ترجمه ترگمان]تو باهوش تر از آن هستی که به خاطر چاپلوسی او گول بخوری
[ترجمه گوگل]شما خیلی باهوشی هستید که می توانید برای لبخند خود سقوط کنید

7. I wasn't going to take the fall for him.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواستم به خاطر اون سقوط کنم
[ترجمه گوگل]من قصد نداشتم برای او سقوط کنم

8. You didn't fall for that old trick, did you?
[ترجمه ترگمان]تو گول اون حقه قدیمی رو نخوردی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما برای این ترفند قدیمی سقوط نکردید؟

9. Don't fall for the fair words of the door-to-door businessmen.
[ترجمه ترگمان]به خاطر حرف های منصفانه در، تجار در رو نکنید
[ترجمه گوگل]برای کلمات عادلانه بازرگانان درب ورودی نزنید

10. The senator was preparing to campaign that fall for Democratic presidential candidate George McGovern, D-S.
[ترجمه ترگمان]سناتور در حال آماده شدن برای مبارزه انتخاباتی بود که برای کاندیدای ریاست جمهوری دموکرات، جورج مک McGovern، D - اس
[ترجمه گوگل]سناتور در حال آماده شدن برای مبارزه برای نامزد انتخابات ریاست جمهوری دموکراتیک جورج مک گاورن، D-S بود

11. So don't fall for it - make sure it is you who calls the tune.
[ترجمه ترگمان]پس به خاطر اون سقوط نکن - مطمئن شو که این تو هستی که به آهنگ زنگ می زنی
[ترجمه گوگل]بنابراین برای آن سقوط نکنید - مطمئن شوید که این شماست که آهنگ را می خواند

12. Don't fall for this but draw him out instead by providing openings.
[ترجمه ترگمان]به دنبال این کار نروید اما به جای این که openings را فراهم کنید، او را بیرون بکشید
[ترجمه گوگل]برای این سقوط نکنید، بلکه او را با ارائه دهانه ها به او بکشید

13. I fall for his writings, because they fall in with my taste.
[ترجمه ترگمان]من برای writings او می افتم، چون با ذوق و سلیقه من سقوط می کنند
[ترجمه گوگل]من برای نوشته های او سقوط می کنم، زیرا با سلیقه من می افتند

14. Gold prices can fall for years, even decades, in real terms.
[ترجمه ترگمان]قیمت طلا می تواند سال ها، حتی ده ها سال، در شرایط واقعی کاهش یابد
[ترجمه گوگل]قیمت های طلای می تواند سال ها، حتی دهه ها، در شرایط واقعی کاهش یابد

پیشنهاد کاربران

هوای کسی را برداشتن
اینکه دلمان هوای کسی را بکنه
هوایی کسی شدن
هواخواه کسی شدن


to be very attracted to someone and to start to love them.

گول خورده
به چیزی که واقعیت نداشته فریب خورده

خاطر خواه ( کسی ) شدن / شیفته ( کسی ) شدن


کلمات دیگر: