(حقوق) زندانی کردن ناسزاوار، حبس غیرقانونی
false imprisonment
(حقوق) زندانی کردن ناسزاوار، حبس غیرقانونی
انگلیسی به فارسی
(حقوق) زندانی کردن ناسزاوار، حبس غیرقانونی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any illegal detention or confinement, usu. the result of false arrest.
• unjust imprisonment of an individual (criminal offense)
دیکشنری تخصصی
[حقوق] بازداشت غیر قانونی
مترادف و متضاد
unjustifiable imprisonment
Synonyms: illegal detention, unlawful imprisonment
جملات نمونه
1. He brought civil proceedings against the police for false imprisonment.
[ترجمه ترگمان]او اقامه دعوی مدنی علیه پلیس را به خاطر حبس دروغین آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او به اتهام جعلی حبس محکوم شد
[ترجمه گوگل]او به اتهام جعلی حبس محکوم شد
2. He denies false imprisonment, assault and blackmail.
[ترجمه ترگمان]او زندان دروغین، هتک حرمت و باج را انکار می کند
[ترجمه گوگل]او از حبس غلط، تجاوز و تهمت زدن رد می شود
[ترجمه گوگل]او از حبس غلط، تجاوز و تهمت زدن رد می شود
3. An action of damages may be brought for false imprisonment.
[ترجمه ترگمان]اقدام به جبران خسارت ممکن است به خاطر حبس کاذب صورت پذیرد
[ترجمه گوگل]یک عمل خسارت ممکن است به جرم دروغ محکوم شود
[ترجمه گوگل]یک عمل خسارت ممکن است به جرم دروغ محکوم شود
4. The boy admitted false imprisonment and wounding.
[ترجمه ترگمان]این پسر به حبس دروغین و زخمی شدن وی اعتراف کرد
[ترجمه گوگل]این پسر به حبس ابد محکوم شد و زخمی شد
[ترجمه گوگل]این پسر به حبس ابد محکوم شد و زخمی شد
5. Definition of false imprisonment regulated by Law of Criminal Procedure is definitely different of criminal compensation.
[ترجمه ترگمان]تعریف حبس کاذب که توسط قانون آئین دادرسی کیفری تنظیم می شود، قطعا متفاوت از غرامت جنایی است
[ترجمه گوگل]تعریف حبس دروغین که توسط قانون کیفری تنظیم شده است قطعا از جبران خسارت جرم متفاوت است
[ترجمه گوگل]تعریف حبس دروغین که توسط قانون کیفری تنظیم شده است قطعا از جبران خسارت جرم متفاوت است
6. The tort of false imprisonment is the affliction of bodily restraint on a person that is not authorized by the law.
[ترجمه ترگمان]خسارت حبس کاذب، رنج خویشتن داری جسمی بر فردی است که به موجب قانون مجاز نیست
[ترجمه گوگل]شکایۀ محکومیت کاذب، آسیب محدودیت ذهنی در فردی است که توسط قانون مجاز نیست
[ترجمه گوگل]شکایۀ محکومیت کاذب، آسیب محدودیت ذهنی در فردی است که توسط قانون مجاز نیست
7. A wrongful detention or a false imprisonment and a misjudged criminal case often have something to do with each other, but indeed they are quite different in concepts.
[ترجمه ترگمان]یک بازداشت غیرقانونی یا یک زندان نادرست و یک پرونده جنایی نادرست اغلب با هم ارتباط دارند، اما در واقع آن ها کاملا با مفاهیم متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]یک بازداشت غیرقانونی یا یک زندانی دروغین و یک پرونده جنایی باطل شده اغلب با یکدیگر ارتباط دارد، اما در حقیقت آنها در مفاهیم کاملا متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]یک بازداشت غیرقانونی یا یک زندانی دروغین و یک پرونده جنایی باطل شده اغلب با یکدیگر ارتباط دارد، اما در حقیقت آنها در مفاهیم کاملا متفاوت هستند
8. French army officer of Jewish descent whose false imprisonment for treason in 1894 raised issues of anti- semitism that dominated French politics until his release in 190
[ترجمه ترگمان]افسر ارتش فرانسه تبار یهودی که زندان دروغین او برای خیانت در سال ۱۸۹۴ موضوع ضد - بود که تا زمان آزاد شدنش در ۱۹۰ کشور بر سیاست فرانسه تسلط داشت
[ترجمه گوگل]افسر ارتش فرانسوی تبار یهودی که زندان دروغینش را برای خیانت در سال 1894 مطرح کرد، مسائل مربوط به آنتی سنیسم را مطرح کرد که بر سیاست فرانسه تا زمان آزادی او در 190
[ترجمه گوگل]افسر ارتش فرانسوی تبار یهودی که زندان دروغینش را برای خیانت در سال 1894 مطرح کرد، مسائل مربوط به آنتی سنیسم را مطرح کرد که بر سیاست فرانسه تا زمان آزادی او در 190
9. The crime of false imprisonment is a typical continuous one and the act of unlawful detention should last for a certain period.
[ترجمه ترگمان]جرم اسارت نادرست یک جرم معمولی است و عمل بازداشت غیرقانونی باید برای مدت معینی به طول انجامد
[ترجمه گوگل]جرم محکومیت نادرست یک نوع مداوم است و اقدام بازداشت غیرقانونی برای مدت مشخصی ادامه دارد
[ترجمه گوگل]جرم محکومیت نادرست یک نوع مداوم است و اقدام بازداشت غیرقانونی برای مدت مشخصی ادامه دارد
10. False imprisonment is frequently alleged by a person who feels that he or she was unlawfully arrested.
[ترجمه ترگمان]حبس نادرست اغلب توسط فردی که احساس می کند او بطور غیرقانونی دستگیر شده است متهم شده است
[ترجمه گوگل]فردی که احساس می کند که او غیرقانونی دستگیر شده است، اغلب ادعا می شود که حبس های غلط است
[ترجمه گوگل]فردی که احساس می کند که او غیرقانونی دستگیر شده است، اغلب ادعا می شود که حبس های غلط است
11. "False arrest" is really just a type of false imprisonment.
[ترجمه ترگمان]\"دستگیری اشتباه\" واقعا یک نوع حبس کاذب است
[ترجمه گوگل]'دستگیری دروغ' واقعا فقط یک نوع حبس دروغین است
[ترجمه گوگل]'دستگیری دروغ' واقعا فقط یک نوع حبس دروغین است
12. She brought suit for false imprisonment, contending she had been detained against her will.
[ترجمه ترگمان]او برای حبس کاذب دست و پنجه نرم کرد، زیرا بر خلاف میلش به مبارزه متهم شده بود
[ترجمه گوگل]او به اتهام جاسوسی جعلی، متهم کرد که ادعا کرده است که او علیه اراده اش دستگیر شده است
[ترجمه گوگل]او به اتهام جاسوسی جعلی، متهم کرد که ادعا کرده است که او علیه اراده اش دستگیر شده است
13. False imprisonment is the intentional restraint of another person without reasonable cause and without consent.
[ترجمه ترگمان]حبس اشتباه، خودداری عمدی فرد دیگری بدون دلیل و بدون رضایت است
[ترجمه گوگل]زندانی دروغین محدودیت عمدی فرد دیگری است بدون علت معقول و بدون رضایت
[ترجمه گوگل]زندانی دروغین محدودیت عمدی فرد دیگری است بدون علت معقول و بدون رضایت
14. And the judicial interpretation of the crime of false imprisonment should be abolish which is about claiming debt which isn't protected by law and levying on and putting others under arrest illegally.
[ترجمه ترگمان]و تفسیر قضایی جرم زندان باید لغو شود که در مورد مطالبه بدهی است که توسط قانون حمایت نمی شود و دیگران را تحت بازداشت غیرقانونی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]و تفسیر قضایی جرم و جنایت حبس نادرست باید لغو شود که در مورد ادعای بدهی است که توسط قانون محافظت نمی شود و به طور غیرقانونی دستگیر شده است
[ترجمه گوگل]و تفسیر قضایی جرم و جنایت حبس نادرست باید لغو شود که در مورد ادعای بدهی است که توسط قانون محافظت نمی شود و به طور غیرقانونی دستگیر شده است
پیشنهاد کاربران
حبس غیر قانونی
کلمات دیگر: