کلمه جو
صفحه اصلی

gamely


با اشتیاق، با کمال آمادگی، شجاعانه، دلیرانه، باتهور، باجرات، مردانه

انگلیسی به فارسی

با اشتیاق، با کمال آمادگی، شجاعانه، دلیرانه


انگلیسی به انگلیسی

• bravely; heroically

مترادف و متضاد

bravely


Synonyms: boldly, courageously, dauntlessly, eagerly, enthusiastically, fearlessly, stoutly, with one’s head held high


جملات نمونه

1. She tried gamely to finish the race.
[ترجمه ترگمان]او با شجاعت سعی کرد تا مسابقه را تمام کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا مسابقه را تمام کند

2. He gamely defended his organisation's decision.
[ترجمه ترگمان]او با شجاعت از تصمیم سازمان دفاع کرد
[ترجمه گوگل]او از تصمیم سازمان خود دفاع کرد

3. This one hobbled about gamely, seemingly eager to get back to the open plains.
[ترجمه ترگمان]این یکی با شجاعت در حرکت بود و ظاهرا مشتاق بود که به دشت های آزاد برگردد
[ترجمه گوگل]این یکی در مورد gamely، به ظاهر مشتاق بازگشت به دشت باز است

4. Cardiff attacked gamely in the final quarter and scored a late try through Jeffreys.
[ترجمه ترگمان]کاردیف در ربع آخر به شجاعت مورد حمله قرار گرفت و یک مسابقه آخر را از طرف جفریز به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]کاردیف در سه ماهه نهایی به طور جدی مورد حمله قرار گرفت و تلاش های دشواری را از طریق جفری انجام داد

5. Mary Ann smiled at her gamely.
[ترجمه ترگمان]ماری آن با شجاعت او لبخند زد
[ترجمه گوگل]مری عین او را بلافاصله لبخند زد

6. While she gamely tried to maintain her poise and dignity, Philip, the Princess Royal and Princes Charles and Harry fought a losing battle to stifle their mirth.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او با شجاعت سعی می کرد تعادل و وقار خود را حفظ کند، فیلیپ، شاهزاده خانم سلطنتی و شاهزاده خانم، و هری با یک جنگ شکست خورده مبارزه کردند تا شادی خود را خفه کنند
[ترجمه گوگل]فیلیپ، شاهزاده سلطنتی و شاهزادگان چارلز و هری در حالی که تلاش میکردند او را حفظ کنند و شأن و مقام خود را حفظ کنند، برای نابودی قهرمانان خود جنگیدند

7. He signs autographs with a flourish, poses gamely before a barrage of photographers and excuses himself only briefly for a call of nature.
[ترجمه ترگمان]او با یک حرکت سریع امضا می کند، پیش از رگبار عکاسان به سرعت ژست می گیرد و خودش را فقط برای یک درخواست طبیعت کوتاه می کند
[ترجمه گوگل]او عکاسان را با شکوفایی علامت گذاری می کند، قبل از انفجار از عکاسان، و به طور خلاصه برای یک تماس طبیعت، خود را عصبانی می کند

8. Smiling patiently after losing at computer chess, people gamely give it another try.
[ترجمه ترگمان]مردم با صبر و حوصله به دنبال از دست دادن شطرنج کامپیوتر، سعی می کنند یک بار دیگر امتحان کنند
[ترجمه گوگل]پس از از دست دادن در شطرنج کامپیوتری، صبورانه لبخند بزنید، مردم آن را امتحان می کنند

9. Obama smiled gamely ; if he felt Silva was a bit, he didn't let on.
[ترجمه ترگمان]اوباما با شجاعت لبخند زد؛ اگر او احساس می کرد سیلوا کمی است، اجازه نداد
[ترجمه گوگل]اوباما به شدت لبخند زد؛ اگر او احساس سیلوا کمی داشت، او اجازه نداد

10. The army offered a commission in the quartermaster corps, but Frank proudly refused and gamely enlisted as a private.
[ترجمه ترگمان]ارتش ماموریت خود را در گروه گروهبان انجام داد، ولی فرانک با غرور نپذیرفت و با شجاعت به عنوان یک بخش خصوصی نام نویسی کرد
[ترجمه گوگل]ارتش یک کمیسیون را در سپاه فدرال ارائه داد، اما فرانک با افتخار رد کرد و به عنوان یک خصوصی خصوصی شد

11. He was up on the podium, still a bit pale and puffy, but recovering gamely from her suicide.
[ترجمه ترگمان]او روی سکو ایستاده بود، هنوز کمی رنگ پریده و پف کرده بود، اما شجاعت او از خودکشی او بود
[ترجمه گوگل]او در تختخواب بود، هنوز هم کمی پف کرده و پف کرده بود، اما به شدت از خودکشی خود باز می گشت

12. Lamed by a cramp, the young girl limped on gamely and won the match.
[ترجمه ترگمان]دختر جوان با شجاعت وارد شد و برنده مسابقه شد
[ترجمه گوگل]دختر جوان با یک انقباض لگد زد و بازی را به دست آورد

13. Lacking the grand slam of the GMU's cannon, the Farrago turned to its lesser weapons, gamely firing and firing, weapons crews staying at their stations even though things seemed hopeless.
[ترجمه ترگمان]بدون آنکه به شلیک توپ توپ ها شلیک کنند، the به سوی سلاح های ضعیف تر، تیراندازی و تیراندازی، دسته های اسلحه، حتی با اینکه همه چیز نا امید به نظر می رسید، حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]Farrago، بدون داشتن توپچی بزرگ توپ GMU، به سلاح های کمتری تبدیل شده و به سرعت شلیک و شلیک می کند، خدمه سلاح ها در ایستگاه هایشان اقامت می کنند، هرچند که همه چیز ناامید شده است


کلمات دیگر: