کلمه جو
صفحه اصلی

economic recession

انگلیسی به انگلیسی

• period of time when the economic situation is not good

جملات نمونه

1. The company bellied up during the economic recession.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در طی رکود اقتصادی شکم خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حین رکود اقتصادی درگیر شد

2. Bankruptcy is a common phenomenon in an economic recession.
[ترجمه ترگمان]Bankruptcy پدیده ای رایج در رکود اقتصادی است
[ترجمه گوگل]ورشکستگی یک پدیده شایع در رکود اقتصادی است

3. Economic recession had thrown millions out of work.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی میلیون ها کارگر را از کار انداخته بود
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی میلیون ها نفر از کار را رها کرده است

4. Football is not immune to economic recession.
[ترجمه ترگمان]فوتبال در برابر رکود اقتصادی مصونیت ندارد
[ترجمه گوگل]فوتبال به رکود اقتصادی رسیده است

5. We are now faced with a worsening economic recession.
[ترجمه ترگمان]اکنون با رکود اقتصادی رو به وخامت مواجه هستیم
[ترجمه گوگل]ما اکنون با رکود اقتصادی ضعیف روبرو هستیم

6. The economic recession has continued to worsen.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی همچنان رو به وخامت گذاشته است
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی همچنان بدتر شده است

7. The 1930s brought unemployment and economic recession.
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۳۰ بیکاری و رکود اقتصادی را به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]دهه 1930 بیکاری و رکود اقتصادی را به وجود آورد

8. The country now faces economic recession and rising unemployment.
[ترجمه ترگمان]این کشور اکنون با رکود اقتصادی و افزایش بیکاری مواجه است
[ترجمه گوگل]کشور در حال حاضر با رکود اقتصادی و افزایش بیکاری مواجه است

9. Worldwide economic recession set in during the early 1980s.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی جهانی در اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی در سراسر جهان در اوایل دهه 1980 تنظیم شده است

10. Amid economic recession, the purges continued through 195
[ترجمه ترگمان]در بحبوحه رکود اقتصادی، the از ۱۹۵ مورد به بعد ادامه یافت
[ترجمه گوگل]در میان رکود اقتصادی، خالص ها از طریق 195 ادامه داشت

11. The economic recession around the world was not generally helpful to precious metal prices.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در سراسر جهان به طور کلی برای قیمت گران قیمتی گران نبود
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی در سراسر جهان به طور کلی به قیمت های فلزات گرانبها کمک نمی کند

12. In the 1980s, the economic recession has produced a trend towards takeovers and mergers in the international record industry.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰، رکود اقتصادی یک گرایش به سوی تصرف سهام و ادغام در صنعت سابقه بین المللی را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]در دهه 1980، رکود اقتصادی روند رو به سوی جذب و ادغام در صنعت رکورد جهانی ایجاد کرده است

13. At a time of economic recession and high interest rates this is a particular problem.
[ترجمه ترگمان]در زمان رکود اقتصادی و نرخ سود بالا، این یک مشکل ویژه است
[ترجمه گوگل]در زمان رکود اقتصادی و نرخ بهره بالا این یک مشکل خاص است

14. The economic recession of the late 1970s brought about a decline in the scheme similar to that in regional policy.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی اواخر دهه ۱۹۷۰ منجر به کاهش در طرح مشابه سیاست منطقه ای شد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی در اواخر دهه 1970 موجب کاهش طرح مشابه با سیاست منطقه شد

15. An economic recession could throw it right off course.
[ترجمه ترگمان]یک بحران اقتصادی اقتصادی می تواند آن را به سمت راست پرتاب کند
[ترجمه گوگل]یک رکود اقتصادی می تواند آن را از مسیر بیرون بکشد

پیشنهاد کاربران

رکود اقتصادی


کلمات دیگر: