برازی، غایطی، دردی
faecal
برازی، غایطی، دردی
انگلیسی به فارسی
مدفوع
انگلیسی به انگلیسی
• of feces, fecal, of excrement
جملات نمونه
1. Support for this comes from the finding that faecal protease activity, largely derived from bacteria, is increased threefold in colitis.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی از این یافته از این یافته ناشی می شود که فعالیت آنزیم بازدارنده faecal عمدتا از باکتری مشتق شده است، در colitis افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]حمایت از این نتیجه گیری این است که فعالیت پروتئین مدفوع، عمدتا از باکتری ها حاصل می شود، در کولیت سه برابر شده است
[ترجمه گوگل]حمایت از این نتیجه گیری این است که فعالیت پروتئین مدفوع، عمدتا از باکتری ها حاصل می شود، در کولیت سه برابر شده است
2. Consequently, the lytic activity of faecal water was decreased. Dietary phosphate did not interfere with these intestinal effects of calcium.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، فعالیت lytic آب faecal کاهش یافت فسفات رژیمی با این تاثیرات روده ای کلسیم مداخله نکرد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، فعالیت لیزیکی آب مدفوع کاهش یافت فسفات غذایی با این اثرات روده ای کلسیم مواجه نشد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، فعالیت لیزیکی آب مدفوع کاهش یافت فسفات غذایی با این اثرات روده ای کلسیم مواجه نشد
3. Less rewarding techniques are those based on faecal examination, either by flotation or by the Baerman method.
[ترجمه ترگمان]این روش ها براساس بررسی های faecal، یا با روش فلوتاسیون و یا با روش Baerman ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]تکنیک های کم اهمیت تر آن است که بر اساس معاینه مدفوع، توسط فلوتاسور یا روش Baerman انجام می شود
[ترجمه گوگل]تکنیک های کم اهمیت تر آن است که بر اساس معاینه مدفوع، توسط فلوتاسور یا روش Baerman انجام می شود
4. In contrast, Rijk etal evaluated the faecal excretions of healthy volunteers with accelerated transit time after a single dose.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، Rijk etal the faecal از داوطلبان سالم را با زمان ترانزیت سریع بعد از یک مقدار واحد ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]در مقابل، Rijk etal میزان دفع مدفوع داوطلبان سالم را با زمان حمل و نقل شتابنده پس از یک دوز مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]در مقابل، Rijk etal میزان دفع مدفوع داوطلبان سالم را با زمان حمل و نقل شتابنده پس از یک دوز مورد بررسی قرار داد
5. On day 20, and 34 a faecal sample was collected for measurement of bacterial counts and metabolic activity.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰، و ۳۴ نمونه faecal برای اندازه گیری تعداد باکتریایی و فعالیت متابولیک جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]در روزهای 20 و 34 نمونه ای از مدفوع برای اندازه گیری تعداد باکتری ها و فعالیت متابولیکی جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]در روزهای 20 و 34 نمونه ای از مدفوع برای اندازه گیری تعداد باکتری ها و فعالیت متابولیکی جمع آوری شد
6. This study confirms previous findings that faecal bile acid losses are increased appreciably in patients with cystic fibrosis.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه یافته های قبلی را تایید می کند که تلفات اسید faecal به طور محسوسی در بیماران مبتلا به فیبروز کیستی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]این یافته ها نشان می دهد یافته های قبلی نشان می دهد که در بیماران مبتلا به فیبروز کیستیک، میزان خسارت اسید معده به میزان قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]این یافته ها نشان می دهد یافته های قبلی نشان می دهد که در بیماران مبتلا به فیبروز کیستیک، میزان خسارت اسید معده به میزان قابل توجهی افزایش می یابد
7. Faecal occult blood testing was not done.
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون occult انجام نشد
[ترجمه گوگل]آزمایش خون غرق شده فکسی انجام نشد
[ترجمه گوگل]آزمایش خون غرق شده فکسی انجام نشد
8. The bile acid concentration in faecal water also decreased with increasing dietary calcium, and this was not influenced by dietary phosphate.
[ترجمه ترگمان]غلظت اسید صفرا در آب faecal نیز با افزایش میزان کلسیم مورد استفاده قرار گرفت و این امر تحت تاثیر رژیم غذایی قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]غلظت اسید صفراوی در آب مدفوع با افزایش کلسیم در رژیم غذایی کاهش می یابد و این امر از طریق فسفات رژیم غذایی تأثیر نمی پذیرد
[ترجمه گوگل]غلظت اسید صفراوی در آب مدفوع با افزایش کلسیم در رژیم غذایی کاهش می یابد و این امر از طریق فسفات رژیم غذایی تأثیر نمی پذیرد
9. Faecal bile acid loss in cystic fibrosis is unrelated to the presence of intraluminal fat or intestinal bacterial overgrowth.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن اسید صفرا در فیبروز کیستی مربوط به حضور چربی intraluminal یا overgrowth باکتریایی روده است
[ترجمه گوگل]از دست دادن اسید های صفراوی فیبروز در فیبروز کیستی به وجود چربی بین قاعده و رشد بیش از حد باکتری های روده ای بستگی ندارد
[ترجمه گوگل]از دست دادن اسید های صفراوی فیبروز در فیبروز کیستی به وجود چربی بین قاعده و رشد بیش از حد باکتری های روده ای بستگی ندارد
10. This was coupled with an increased faecal bile acid concentration and proportion of secondary faecal bile acids.
[ترجمه ترگمان]این مساله همراه با افزایش غلظت اسید bile و نسبت اسیده ای چربی faecal ثانویه همراه بود
[ترجمه گوگل]این همراه با افزایش غلظت اسید معده مدفوع و نسبت اسید های صفراوی مدفوع ثانویه همراه بود
[ترجمه گوگل]این همراه با افزایش غلظت اسید معده مدفوع و نسبت اسید های صفراوی مدفوع ثانویه همراه بود
11. Whether this approach offers advantages over faecal occult blood testing remains to be established.
[ترجمه ترگمان]این که آیا این روش مزایایی نسبت به آزمایش خون اسرار آمیز دارد، باید برقرار شود یا نه
[ترجمه گوگل]این که آیا این رویکرد مزایا را در مقایسه با تست خون مخفی مدفوع فراهم می کند، باید ثابت شود
[ترجمه گوگل]این که آیا این رویکرد مزایا را در مقایسه با تست خون مخفی مدفوع فراهم می کند، باید ثابت شود
12. We subsequently determined the soluble faecal concentrations of calcium, phosphate, fatty acids, and bile acids.
[ترجمه ترگمان]متعاقبا غلظت محلول soluble کلسیم، فسفات، اسیده ای چرب و اسیده ای صفرا را تعیین کردیم
[ترجمه گوگل]سپس غلظت های محلول مدفوع کلسیم، فسفات، اسید های چرب و اسیدهای صفراوی را تعیین کردیم
[ترجمه گوگل]سپس غلظت های محلول مدفوع کلسیم، فسفات، اسید های چرب و اسیدهای صفراوی را تعیین کردیم
13. The authors used a rise in faecal fat as an objective measure for toxicity.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان از افزایش چربی faecal به عنوان یک معیار عینی برای سمیت استفاده کردند
[ترجمه گوگل]نویسندگان افزایش چربی مدفوع را بعنوان یک اندازه گیری عینی برای سمیت نشان دادند
[ترجمه گوگل]نویسندگان افزایش چربی مدفوع را بعنوان یک اندازه گیری عینی برای سمیت نشان دادند
14. The second important finding from this study is the significant correlation between faecal wet weight and stool fat.
[ترجمه ترگمان]دومین یافته مهم از این مطالعه همبستگی قابل توجه بین وزن مرطوب faecal و چربی پایه است
[ترجمه گوگل]یافته های مهم دوم این مطالعه ارتباط معنی داری بین وزن مرطوب مدفوع و چربی مدفوع است
[ترجمه گوگل]یافته های مهم دوم این مطالعه ارتباط معنی داری بین وزن مرطوب مدفوع و چربی مدفوع است
پیشنهاد کاربران
دفعی
faecal material= ماده دفعی
faecal material= ماده دفعی
دفعی
کلمات دیگر: