کلمه جو
صفحه اصلی

fair weather


(فقط) مناسب برای هوای خوب، در هوای خوب، دوست ایام خوشی و بی نیازی، (دوست) بی وفا، (رفیق) نیمه راه، دارای هوای صاف، مناسب برای سفردریا، بی وفا، نیم راه خوب هنگام هوای صاف، درخورهوای صاف، کوه فرودر (در مرز بین کانادا و آلاسکا)

انگلیسی به فارسی

هوای صاف، دارای هوای صاف، بی وفا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: suited only for fair weather.

(2) تعریف: not to be depended on in times of trouble.

- a fair-weather friend
[ترجمه ترگمان] یه دوست خوب و معمولی
[ترجمه گوگل] یک دوست خوب آب و هوا

• pleasant weather
you use fair-weather to describe someone who takes part in an activity or offers help only when it is easy; used showing disapproval.

جملات نمونه

1. a fair-weather friend
دوست بی وفا

2. a fair-weather sailboat
کشتی بادبانی ویژه ی هوای ملایم (که در هوای بد نمی شود از آن استفاده کرد)

3. i abominate fair-weather friends
از دوستان فرصت طلب سخت بیزارم.

4. We are hoping for fair weather.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که هوا آفتابی باشد
[ترجمه گوگل]ما برای آب و هوای منصفانه امیدواریم

5. In fair weather prepare for foul.
[ترجمه ترگمان]در هوای آفتابی برای خطا آماده می شوم
[ترجمه گوگل]در آب و هوای منصفانه برای ناپاک آماده شوید

6. After rain comes fair weather.
[ترجمه ترگمان]بعد از باران، هوا آفتابی می شود
[ترجمه گوگل]پس از باران می آید آب و هوای مناسبی

7. Fair weather was forecast for the following day.
[ترجمه ترگمان]روز بعد هوا آفتابی بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوای روزانه برای روز بعد

8. But it was unreasonable to expect fair weather so late in the season; we were experiencing normal late-autumn conditions.
[ترجمه ترگمان]اما انتظار چنین هوای آفتابی تا این اواخر در این فصل غیر منطقی بود؛ ما شرایط عادی پاییز را تجربه می کردیم
[ترجمه گوگل]اما این غیر منطقی بود که انتظار داشته باشیم که آب و هوای منصفانه در اواخر فصل باشد؛ ما شرایط عادی و پایدار را تجربه کردیم

9. Diplomats are useful only in fair weather. As soon as it rains they drown in every drop. Charles de Gaulle
[ترجمه ترگمان]دیپلمات ها فقط در هوای مناسب مفید هستند همین که باران ببارد، هر قطره غرق می شوند شارل دو گل
[ترجمه گوگل]دیپلمات ها فقط در آب و هوای مناسبی مفید هستند به محض این که باران آنها در هر قطره غرق می شود شارل دوگل

10. A man in fair weather should make provision for rainy days.
[ترجمه ترگمان]مردی در هوای خوب باید برای روزه ای بارانی تدارک ببیند
[ترجمه گوگل]یک مرد در آب و هوای منصفانه باید روزهای بارانی را فراهم کند

11. Everyone knows that John is only a fair weather friend.
[ترجمه ترگمان]همه می دانند که جان فقط یک دوست هوای خوب است
[ترجمه گوگل]همه می دانند که جان تنها یک دوست آب و هوای منصفانه است

12. With best wishes for fair weather and smooth sailing in the years ahead.
[ترجمه ترگمان]بهترین آرزوها برای آب و هوای صاف و قایقرانی در طول سال ها
[ترجمه گوگل]با بهترین آرزوها برای آب و هوای منصفانه و قایقرانی صاف در سالهای پیش رو

13. The fair weather contributed to the success of the expedition.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای خوب به موفقیت این سفر کمک کرد
[ترجمه گوگل]آب و هوای مناسبی به موفقیت این سفر کمک کرد

14. May you always have fair weather and clear sailing.
[ترجمه ترگمان]شما همیشه هوای خوبی دارید و بادبان را روشن می کنید
[ترجمه گوگل]می توانید همیشه آب و هوای مناسبی داشته باشید و دریانوردان را روشن کنید

پیشنهاد کاربران

رفیق نیمه راه، دوست بی وفا


کلمات دیگر: