(آمریکا) حراج اثاثیه ی منزل (که معمولا توسط صاحبخانه و در گاراژ منزل انجام می شود)
garage sale
(آمریکا) حراج اثاثیه ی منزل (که معمولا توسط صاحبخانه و در گاراژ منزل انجام می شود)
انگلیسی به فارسی
(آمریکا) حراج اثاثیهی منزل (که بهطور معمول توسط صاحبخانه و در گاراژ منزل انجام میشود)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a sale of used or unwanted things, held at a private home.
• informal sale of personal possessions usually held on one's own premises; informal estate sale
مترادف و متضاد
tag sale
Synonyms: bazaar, flea market, rummage sale, white elephant sale, yard sale
جملات نمونه
1. One time I went to a garage sale and bought fifteen books.
[ترجمه ترگمان]یک دفعه به یک فروش گاراژ رفتم و پانزده کتاب خریدم
[ترجمه گوگل]یک بار من به یک فروش گاراژ رفتم و پانزده کتاب را خریدم
[ترجمه گوگل]یک بار من به یک فروش گاراژ رفتم و پانزده کتاب را خریدم
2. The garage sale brought in about £200.
[ترجمه ترگمان]فروش گاراژ در حدود ۲۰۰ پوند به فروش رسید
[ترجمه گوگل]فروش گاراژ در حدود 200 پوند عرضه شد
[ترجمه گوگل]فروش گاراژ در حدود 200 پوند عرضه شد
3. My parents sold the stereo at a garage sale.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم این استریو را در یک حراجی فروشی به فروش رساندند
[ترجمه گوگل]والدین من استریو را در فروش گاراژ فروختند
[ترجمه گوگل]والدین من استریو را در فروش گاراژ فروختند
4. He bought old refrigerators at garage sales and turned them into coolers for storing his flowers.
[ترجمه ترگمان]او refrigerators قدیمی را در تعمیرگاه خرید و آن ها را تبدیل به coolers برای نگهداری گل ها کرد
[ترجمه گوگل]او یخچال های قدیمی را در فروش گاراژ خریداری کرد و آنها را برای ذخیره گل های خود به خنک کننده تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او یخچال های قدیمی را در فروش گاراژ خریداری کرد و آنها را برای ذخیره گل های خود به خنک کننده تبدیل کرد
5. I have found a bible at a garage sale.
[ترجمه ترگمان]من یه انجیل توی یه حراج خونگی پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من یک کتاب مقدس در فروش گاراژ پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من یک کتاب مقدس در فروش گاراژ پیدا کردم
6. They decided to have a garage sale to get rid of some unwanted stuff.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند یک فروش پارکینگ داشته باشند تا از شر برخی چیزهای ناخواسته خلاص شوند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند یک فروشگاه گاراژ برای از بین بردن برخی از مواد ناخواسته بیابند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند یک فروشگاه گاراژ برای از بین بردن برخی از مواد ناخواسته بیابند
7. For buyers interested in at bargain prices, the Garage Sale may present some good opportunities.
[ترجمه ترگمان]برای خریداران علاقه مند به قیمت های فروش، فروش Garage ممکن است برخی فرصت های خوب را ارایه دهد
[ترجمه گوگل]برای خریداران علاقه مند به قیمت های مقرون به صرفه، گاراژ فروش ممکن است برخی از فرصت های خوب ارائه دهد
[ترجمه گوگل]برای خریداران علاقه مند به قیمت های مقرون به صرفه، گاراژ فروش ممکن است برخی از فرصت های خوب ارائه دهد
8. The income from their garage sale was spillover from their habit of not throwing anything away.
[ترجمه ترگمان]درآمد garage از روی عادتی بود که به دور انداختن هیچ چیز از خود نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از فروش گاراژ آنها از عادت خود غفلت نکرد
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از فروش گاراژ آنها از عادت خود غفلت نکرد
9. We advertised our garage sale in the neighborhood paper.
[ترجمه ترگمان]ما فروش گاراژ our رو تو روزنامه تبلیغ کردیم
[ترجمه گوگل]ما فروش گاراژ ما را در کاغذ محله تبلیغ کردیم
[ترجمه گوگل]ما فروش گاراژ ما را در کاغذ محله تبلیغ کردیم
10. From the ( three ) Saturday garage sale I bought a grill and an microwave oven.
[ترجمه ترگمان]از (۳)روز شنبه، من یک گریل و یک فر مایکروویو خریدم
[ترجمه گوگل]از (سه شنبه) فروش گاراژ شنبه، یک کوره و اجاق مایکروویو خریدم
[ترجمه گوگل]از (سه شنبه) فروش گاراژ شنبه، یک کوره و اجاق مایکروویو خریدم
11. They had a garage sale to get rid of all of their old furniture.
[ترجمه ترگمان]اونا یه حراج خونگی داشتن که از شر همه وسایل قدیمی شون خلاص بشن
[ترجمه گوگل]آنها یک فروشگاه گاراژ برای خلاص شدن از تمام مبلمان قدیمی خود داشتند
[ترجمه گوگل]آنها یک فروشگاه گاراژ برای خلاص شدن از تمام مبلمان قدیمی خود داشتند
12. Billy: Welcome to my garage sale!
[ترجمه ترگمان]! به حراج گاراژ من خوش اومدی
[ترجمه گوگل]بیلی: به فروش گاراژ من خوش آمدید!
[ترجمه گوگل]بیلی: به فروش گاراژ من خوش آمدید!
13. A generic brand PC garage sale could handle the massive computations that decent encryption schemes consumed.
[ترجمه ترگمان]یک فروش کلی brand PC می تواند محاسبات بسیار عظیمی را که طرح های رمزگذاری مناسب مصرف می کنند، اداره کند
[ترجمه گوگل]فروش مارک تجاری عمومی گاراژ می تواند محاسبات عظیم را که طرح های رمزنگاری مناسب را مصرف می کنند، اداره کند
[ترجمه گوگل]فروش مارک تجاری عمومی گاراژ می تواند محاسبات عظیم را که طرح های رمزنگاری مناسب را مصرف می کنند، اداره کند
14. You're having a garage sale featuring menswear and sporting equipment.
[ترجمه ترگمان]تو یه حراج خونگی داری که شامل \"menswear\" و \"ورزشی\" هست
[ترجمه گوگل]شما در حال فروش یک گاراژ برای مردان و لباس ورزشی هستید
[ترجمه گوگل]شما در حال فروش یک گاراژ برای مردان و لباس ورزشی هستید
پیشنهاد کاربران
توضیحاتی در رابطه با garage sale
حراج اثاثیه ای که در گاراژ نگهداری می شود و دیگر کاربردی برای مالک آن ها ندارد. این حراج معمولا در گاراژ یا حیاط فروشنده صورت می گیرد.
منبع: سایت بیاموز
حراج اثاثیه ای که در گاراژ نگهداری می شود و دیگر کاربردی برای مالک آن ها ندارد. این حراج معمولا در گاراژ یا حیاط فروشنده صورت می گیرد.
منبع: سایت بیاموز
کلمات دیگر: