کلمه جو
صفحه اصلی

factorized


(verb transitive) (ریاضی) فاکتور گرفتن، عامل مشترک گرفتن، به عوامل تجزیه کردن

انگلیسی به فارسی

فاکتور


انگلیسی به انگلیسی

• (mathematics) resolved into factors (also factorised)


کلمات دیگر: