کلمه جو
صفحه اصلی

fall over


فروافتادن، (ناگهان) افتادن، نقش برزمین شدن

انگلیسی به فارسی

افتادن


انگلیسی به انگلیسی

• drop from (cliff, etc.); desert; fail; fall

جملات نمونه

1. Mind you don't fall over the boxes.
[ترجمه ترگمان]یادت باشه که روی جعبه ها نیفتی
[ترجمه گوگل]ذهن شما بر روی جعبه ها نمی افتد

2. He is an honest man,so he won't fall over.
[ترجمه saeed] او مردی راستگوست بنابراین زمین نمیخورد!
[ترجمه ترگمان]او مرد شریفی است، پس نخواهد افتاد
[ترجمه گوگل]او یک مرد صادق است، بنابراین او نمی افتد

3. If you make the cake too high, it'll fall over.
[ترجمه ترگمان]اگر کیک را بیش از حد بالا ببری، همه چیز خراب خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر کیک را بیش از حد بالا ببرید، آن را سقوط خواهد کرد

4. Ashes from the volcano fall over a wide area.
[ترجمه ترگمان]خاکستر آتشفشانی در منطقه وسیعی افتاد
[ترجمه گوگل]خاکسترهای آتشفشان بر روی یک منطقه وسیع سقوط می کنند

5. Don't tilt your chair or you'll fall over!
[ترجمه ترگمان]صندلی تو را کج نکن وگرنه می افتی!
[ترجمه گوگل]صندلی خود را شیب ندهید و یا سقوط می کنید!

6. Many economists expect unemployment to fall over the next couple of months.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقتصاددانان انتظار دارند که بیکاری در چند ماه آینده کاهش یابد
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقتصاددانان انتظار دارند بیکاری در عرض چند ماه آینده کاهش یابد

7. A hush would often fall over the crowd because there were no crashing chandeliers, no story.
[ترجمه ترگمان]اغلب در میان جمعیت غرق می شد، چون chandeliers در کار نبود، داستانی در کار نبود
[ترجمه گوگل]اغلب افراد اغلب به جمعیت می افتند، چرا که هیچ لوستر سقوطی وجود ندارد

8. I was more worried that he might fall over and hurt himself.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر نگران بودم که اون ممکنه به خودش صدمه بزنه و به خودش صدمه بزنه
[ترجمه گوگل]من بیشتر نگران بودم که او ممکن است سقوط کند و به خودش آسیب برساند

9. They fall over themselves to show scum.
[ترجمه ترگمان] خودشون رو به scum نشون میدن
[ترجمه گوگل]آنها خودشان را برای نشان دادن ناگهان سقوط می کنند

10. Freshers' fair is the traditional showground where societies fall over themselves to attract some of the 5000 new students.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه the سنتی است که در آن جوامع بر روی خود قرار می گیرند تا برخی از ۵۰۰۰ دانش آموز جدید را جذب کنند
[ترجمه گوگل]نمایشگاه فرخنده ها نمایشگاه سنتی است که در آن جوامع بر خود غلبه می کنند تا برخی از 5000 دانش آموز جدید را جذب کنند

11. The cottage blocked out the sunlight, seeming to fall over her like a pale shadow.
[ترجمه ترگمان]کلبه جلوی نور خورشید را گرفته بود و انگار سایه ای رنگ پریده بر او افتاده بود
[ترجمه گوگل]کلبه از نور خورشید مسدود شده، به نظر می رسد بر روی او مانند سایه رنگی سقوط

12. Consequently, you fall over or jack-knife forwards the first time you land heavily.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، اولین باری که به سنگینی زمین خوردی زمین می خوری یا جک
[ترجمه گوگل]در نتیجه، شما برای اولین بار به زمین می افتید و یا جک چاقو به سمت جلو حرکت می کند

13. Does that urn fall over and break later in the film?
[ترجمه ترگمان]آیا آن گلدان پس از پایان فیلم واژگون می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا این ورنه در فیلم می افتد و بعد از آن شکست می خورد؟

14. That bookcase looks as if it's about to fall over.
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب طوری به نظر می رسد که انگار دارد به زمین می افتد
[ترجمه گوگل]این جعبه کتاب به نظر میرسد که این موضوع در حال سقوط است

15. As the oldest trunks fall over, they are replaced by new shoots which appear continually around the base of the tree.
[ترجمه ترگمان]به عنوان قدیمی ترین تنه درختان، آن ها با جوانه های جدید جایگزین می شوند که به طور مداوم در اطراف پایه درخت ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که قدیمی ترین تنه سقوط می کند، آنها با شاخه های جدید جایگزین می شوند که به طور مداوم در اطراف پایه درخت ظاهر می شوند

پیشنهاد کاربران

سرازیر شدن ( در مورد آبشار ) - لبریز شدن ( مایعات ) - سقوط چیزی بر روی زمین یا کنار خودش ( مثلا ، کیک را اگر خیلی بلند درست کنند ممکن است که فرو بریزد پای خودش یا کنار خودش که آنرا fall over میگویند )

گیر کردن پا ( به هنگام پیاده روی )

ورشکست شدن

عقب افتادن ازچیزی

fall over yourself to do something
Jenny is such a pretty girl that wherever she goes all the boys fall over themselves trying to talk to her.
He was hired because he was the only candidate who didn’t fall over himself to get the job.
به معنی اینکه خیلی تلاش کنی طرف مقابل رو تحت تاثیر قرار بدی یا به چیزی برسی.

Don't fall over, honey
عزیزم ( حواست باشه یهویی ) نیوفتی

سقوط کردن

زمین خوردن

غش کردن.

لغزیدن، سقوط کردن.


کلمات دیگر: