کلمه جو
صفحه اصلی

gametophyte


(گیاه شناسی) گامتوفیت، زامه گیا، گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی یعنی نر وماده میباشد

انگلیسی به فارسی

گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی(یعنی نر وماده) می‌باشد


گامتوفیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gametophytic (adj.)
• : تعریف: the sexual, gamete-bearing form of a plant that undergoes the alternation of generations. (Cf. sporophyte.)

• gamete-producing phase in the life cycle of a plant

جملات نمونه

1. The polar and egg nuclei of the female gametophyte are genetically identical.
[ترجمه ترگمان]هسته اصلی و قطبی the مونث به طور ژنتیکی یک سان هستند
[ترجمه گوگل]هسته های قطبی و تخم مرغی از جنس ماده ژنتیکی یکسان هستند

2. The characters of gametophyte and the place of phylogenesis of M. platyphylla are more primordial than that of M. strigosa.
[ترجمه ترگمان]شخصیت های of و محل of ام platyphylla more از M هستند strigosa
[ترجمه گوگل]کاراکترهای گامتوفیت و محل فیلوژنز M platyphylla بیشتر از گونه M strigosa است

3. Antheridiogen promotes antheridium and male gametophyte formation. Thus, inter gametophytic mating is more frequent and more successful in those species with high antheridiogen production.
[ترجمه ترگمان]Antheridiogen، antheridium و gametophyte مردانه را ترویج می دهد بنابراین جفت گیری بین gametophytic بیشتر و بیشتر در این گونه ها با تولید antheridiogen بالا موفق تر است
[ترجمه گوگل]Antheridiogen ترویج تشکیل antheridium و مرد gametophyte بنابراین، جفت گامتوفیت در میان گونه هایی با تولید آنتروییدیوژن بالا مؤثرتر و موفق تر است

4. Two different early development modes were showed in gametophyte, and they are linear mode in P. yezoensis et al. and zygomorphic pattern in P. katadai.
[ترجمه ترگمان]دو حالت توسعه ابتدایی مختلف در gametophyte نشان داده شد، و آن ها حالت خطی در P هستند yezoensis و همکاران و الگوی zygomorphic در P katadai
[ترجمه گوگل]دو حالت مختلف توسعه اولیه در گامتوفیتی نشان داده شده است و در روش P yezoensis و همکاران، حالت خطی هستند و الگوی زگومورفیک در P katadai

5. Megasporogenesis and development of female gametophyte of Humulus scaadens (Lour. ) Merr. have been investigated with light microscope and some main characters have been compared with hemp.
[ترجمه ترگمان]Megasporogenesis و توسعه of زنانه of scaadens (Lour)merr است در این پژوهش با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفته است و برخی از شخصیت های اصلی با کنف مقایسه شده اند
[ترجمه گوگل]Megasporogenesis و توسعه گاستوفیت زن Humulus scaadens (Lour ) Merr با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفته و برخی از شخصیت های اصلی با کنف مقایسه شده اند

6. Pear is gametophyte self - incompatibility and the representatives of one of the plants.
[ترجمه ترگمان]گلابی gametophyte - و نمایندگان یکی از گیاهان است
[ترجمه گوگل]گلابی ناسازگاری گامتوفیتی و نمایندگان یکی از گیاهان است

7. Besides, the characteristic about development of the gametophyte are analysed and discussed in this paper.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ویژگی در مورد توسعه gametophyte تحلیل و در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مشخصه های توسعه گامتوفیدها در این مقاله مورد بررسی و بررسی قرار می گیرد

8. Apospory, aposporous The development of a gametophyte directly from a sporophyte without the occurrence of meiosis or spore formation.
[ترجمه ترگمان]Apospory، aposporous توسعه یک gametophyte به طور مستقیم از a بدون وقوع of یا تشکیل spore
[ترجمه گوگل]Apospory، aposporous توسعه یک Gametophyte به طور مستقیم از یک اسپوروفایت بدون وقوع تشکیل موریوز یا اسپور

9. The female gametophyte is reduced, but larger than in angiosperms; it is not autotrophic.
[ترجمه ترگمان]ماده gametophyte ماده کاهش می یابد، اما بزرگ تر از نهان دانه ها است؛ it نیست
[ترجمه گوگل]Gametophyte زن کاهش می یابد، اما بزرگتر از در ناحیه زردچوبه؛ آن autotrophic نیست

10. The gametophyte is derived from the product of a reduction division in the megaspore mother cell.
[ترجمه ترگمان]The از محصول بخش کاهش در سلول مادر megaspore مشتق شده است
[ترجمه گوگل]Gametophyte از محصول یک تقسیم کاهش در سلول مادر مگاسپورور می شود

11. A female gametophyte of the female gametophyte in the sporangium ovule is the heart of the beads.
[ترجمه ترگمان]ماده female زنان در the sporangium قلب the است
[ترجمه گوگل]گاستوفیت زن گاستوفیت زن در تخم مرغ اسپارنگیم قلب مهره ها است

12. The sporogonium is parasitic on the gametophyte generation.
[ترجمه ترگمان]sporogonium در نسل gametophyte انگلی است
[ترجمه گوگل]اسپورگونیوم بر روی نسل گاو تولدی انگلی است

13. Studies on molecular regulation of female gametophyte development were reviewed in terms of female gametophyte and ovule and integument development.
[ترجمه ترگمان]مطالعات بر روی مقررات مولکولی توسعه زنان female از نظر of زن و ovule و توسعه integument مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مطالعات مربوط به تنظیم مولکولی توسعه گامتوسیت های زن از لحاظ رشد و توسعه گاو و پروتئین زن و بچه ها بررسی شده است

14. As the male gametophyte, pollen delivers sperm to the sac for fertilization by pollen - tube polarized growth.
[ترجمه ترگمان]گرده به عنوان the مذکر، اسپرم را به کیسه برای بارور سازی با رشد قطبی pollen - می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان گاستوفیت مردانه، گرده اسپرم به کیسه را برای کودی با رشد قطبی گرده گلوله ارائه می کند

15. The gametophyte and infant sporophyte morphological development of S. grevilleoides represented very different features on different culture substrata.
[ترجمه ترگمان]رشد ریخت شناسی sporophyte و نوزادان S grevilleoides ویژگی های بسیار متفاوتی را در فرهنگ های مختلف فرهنگ های مختلف نشان می دهد
[ترجمه گوگل]رشد مورفولوژیکی گاستوفیت و اسپوروفیت نوزادان S grevilleoides ویژگی های بسیار متفاوت در زیر کشت های کشت مختلف را نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

gametophyte ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: کامه‏رُست
تعریف: مرحلۀ تک‏لادی در گیاهان که در طی آن کامه‏ها ایجاد می‏شوند


کلمات دیگر: