• means used in the manufacturing of merchandise and the providing of services (land, labor, capital, management, etc.)
factors of production
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] عوامل تولید
جملات نمونه
1. The other equilibria are with all factors of production concentrated in one country, thus achieving the integrated world economy.
[ترجمه ترگمان]تعادل دیگر با تمام عوامل تولید متمرکز در یک کشور و در نتیجه دستیابی به اقتصاد یکپارچه جهانی است
[ترجمه گوگل]تعادل دیگر با تمام عوامل تولید متمرکز در یک کشور متمرکز شده است، بنابراین دستیابی به اقتصاد جهانی یکپارچه می شود
[ترجمه گوگل]تعادل دیگر با تمام عوامل تولید متمرکز در یک کشور متمرکز شده است، بنابراین دستیابی به اقتصاد جهانی یکپارچه می شود
2. To attain efficiency, it would be expected that factors of production would be allocated so that their marginal products would be equal.
[ترجمه ترگمان]برای دستیابی به بهره وری، انتظار می رود که عوامل تولید به گونه ای تخصیص داده شود که محصولات حاشیه ای آن ها برابر باشند
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به کارایی، انتظار می رود که عوامل تولید به طوری که محصولات حاشیه ای آنها برابر باشد
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به کارایی، انتظار می رود که عوامل تولید به طوری که محصولات حاشیه ای آنها برابر باشد
3. The cyclical exchange of payments for factors of production and payments for final goods becomes a perpetual motion machine.
[ترجمه ترگمان]تبادل دوره ای پرداخت ها برای عوامل تولید و پرداخت ها برای کالاهای نهایی یک ماشین حرکت دائمی می شود
[ترجمه گوگل]تبادل چرخه پرداخت برای عوامل تولید و پرداخت کالاهای نهایی به یک ماشین حرکت دائمی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]تبادل چرخه پرداخت برای عوامل تولید و پرداخت کالاهای نهایی به یک ماشین حرکت دائمی تبدیل می شود
4. In the markets for the factors of production, households are sellers and firms are buyers.
[ترجمه ترگمان]در بازارها برای عوامل تولید، خانوارها فروشندگان هستند و شرکت ها خریدار هستند
[ترجمه گوگل]در بازار برای عوامل تولید، خانوارها فروشندگان هستند و شرکت ها خریداران هستند
[ترجمه گوگل]در بازار برای عوامل تولید، خانوارها فروشندگان هستند و شرکت ها خریداران هستند
5. Distribution according factors of production means paying the owner according to his contribution put in factors of production, and the basis of distribution is the ownership of factor of production.
[ترجمه ترگمان]توزیع براساس فاکتورهای تولید به معنی پرداخت حق مالک با توجه به سهم خود در عوامل تولید و اساس توزیع، مالکیت عامل تولید می باشد
[ترجمه گوگل]توزیع بر اساس عوامل تولید به معنای پرداخت مالک به توجه به سهم خود را در عوامل تولید، و اساس توزیع مالکیت فاکتور تولید است
[ترجمه گوگل]توزیع بر اساس عوامل تولید به معنای پرداخت مالک به توجه به سهم خود را در عوامل تولید، و اساس توزیع مالکیت فاکتور تولید است
6. Practitioners concentrated on the traditional factors of production - land, labour and capital - and on the price mechanism.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان بر روی عوامل سنتی تولید - زمین، کار و سرمایه - و در مکانیسم قیمت متمرکز شده اند
[ترجمه گوگل]تمرینکنندگان بر عوامل سنتی تولید - زمین، کار و سرمایه - و مکانیسم قیمت متمرکز شدند
[ترجمه گوگل]تمرینکنندگان بر عوامل سنتی تولید - زمین، کار و سرمایه - و مکانیسم قیمت متمرکز شدند
7. The supplies of all factors of production grow over time.
[ترجمه ترگمان]منابع همه عوامل تولید در طول زمان رشد می کنند
[ترجمه گوگل]تامین تمام عوامل تولید در طول زمان رشد می یابد
[ترجمه گوگل]تامین تمام عوامل تولید در طول زمان رشد می یابد
8. The neoclassical marginal productivity doctrine treats the factors of production like any commodity.
[ترجمه ترگمان]نظریه بهره وری حاشیه ای نئوکلاسیک عوامل تولید مثل هر کالا را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]دکترین بهره وری حاشیه ای نئوکلاسیک عوامل تولید مانند هر کالا را مورد توجه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]دکترین بهره وری حاشیه ای نئوکلاسیک عوامل تولید مانند هر کالا را مورد توجه قرار می دهد
9. All factors of production grew at exactly the same rate in all countries.
[ترجمه ترگمان]همه عوامل تولید دقیقا در همان نرخ در تمام کشورها رشد کردند
[ترجمه گوگل]تمام عوامل تولید در تمامی کشورها به همان میزان افزایش یافت
[ترجمه گوگل]تمام عوامل تولید در تمامی کشورها به همان میزان افزایش یافت
10. For at any moment the factors of production are limited.
[ترجمه ترگمان]زیرا در هر لحظه عوامل تولید محدود هستند
[ترجمه گوگل]برای هر لحظه عوامل تولید محدود هستند
[ترجمه گوگل]برای هر لحظه عوامل تولید محدود هستند
11. Factors of production are used together.
[ترجمه ترگمان]عوامل تولید با هم مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]عوامل تولید با یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]عوامل تولید با یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند
12. There are many ways to measure the return on these two basic factors of production, all of them controversial.
[ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای اندازه گیری بازده این دو عامل اصلی تولید وجود دارد که همه آن ها بحث برانگیز هستند
[ترجمه گوگل]راه های زیادی برای اندازه گیری بازگشت این دو عامل اساسی تولید وجود دارد که همه آنها بحث انگیز است
[ترجمه گوگل]راه های زیادی برای اندازه گیری بازگشت این دو عامل اساسی تولید وجود دارد که همه آنها بحث انگیز است
13. All of these areas have contained the right blend of idiosyncratic factors of production.
[ترجمه ترگمان]همه این حوزه ها شامل ترکیب صحیحی از فاکتورهای ویژه تولید بودند
[ترجمه گوگل]همه این مناطق حاوی ترکیب مناسب از خصوصیات تولیدی هستند
[ترجمه گوگل]همه این مناطق حاوی ترکیب مناسب از خصوصیات تولیدی هستند
14. That is in a system with a given set of factors of production and a fixed technology.
[ترجمه ترگمان]آن در یک سیستم با مجموعه ای از عوامل تولید و یک تکنولوژی ثابت است
[ترجمه گوگل]این در یک سیستم با مجموعه ای از عوامل تولید و تکنولوژی ثابت است
[ترجمه گوگل]این در یک سیستم با مجموعه ای از عوامل تولید و تکنولوژی ثابت است
15. In the ideal-type command economy, the state assumes total control of virtually all the significant factors of production.
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد فرماندهی نوع ایده آل، دولت کنترل کامل همه عوامل مهم تولید را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]در اقتصاد فرمانده ای ایده آل، دولت کنترل کامل تقریبا تمامی عوامل مهم تولید را به عهده می گیرد
[ترجمه گوگل]در اقتصاد فرمانده ای ایده آل، دولت کنترل کامل تقریبا تمامی عوامل مهم تولید را به عهده می گیرد
کلمات دیگر: