• returning of an economy to a stable and healthy condition
economic recovery
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The higher rates have been a hind-rance to economic recovery.
[ترجمه ترگمان]نرخ بالاتر یک - برای بهبود اقتصادی بوده است
[ترجمه گوگل]نرخ های بالای نرخ بهبود اقتصادی است
[ترجمه گوگل]نرخ های بالای نرخ بهبود اقتصادی است
2. Economic recovery is just around the corner.
[ترجمه ترگمان]بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است
[ترجمه گوگل]بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است
[ترجمه گوگل]بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است
3. The Chancellor of the Exchequer says that economic recovery is just around the corner.
[ترجمه ترگمان]وزیر خزانه داری می گوید که بهبود اقتصادی در گوشه و کنار است
[ترجمه گوگل]صدراعظم کلاهبردار می گوید که بهبود اقتصادی در اطراف گوشه ای است
[ترجمه گوگل]صدراعظم کلاهبردار می گوید که بهبود اقتصادی در اطراف گوشه ای است
4. The export sector will aid the economic recovery.
[ترجمه ترگمان]بخش صادرات به بهبود اقتصادی کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بخش صادرات به بهبود اقتصادی کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بخش صادرات به بهبود اقتصادی کمک خواهد کرد
5. The economic recovery in Britain was mirrored in the US.
[ترجمه ترگمان]بهبود اقتصادی در بریتانیا در ایالات متحده منعکس شد
[ترجمه گوگل]بهبود اقتصادی در بریتانیا در ایالات متحده به تصویر کشیده شد
[ترجمه گوگل]بهبود اقتصادی در بریتانیا در ایالات متحده به تصویر کشیده شد
6. The hoped-for economic recovery in Britain did not arrive.
[ترجمه ترگمان]امید به بهبود اقتصادی در بریتانیا نرسید
[ترجمه گوگل]بهبودی امیدوار کننده برای بهبود اقتصادی در بریتانیا انجام نشد
[ترجمه گوگل]بهبودی امیدوار کننده برای بهبود اقتصادی در بریتانیا انجام نشد
7. Economists believe that economic recovery will begin to take root next year.
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان بر این باورند که بهبود اقتصادی سال آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان بر این باورند که بهبود اقتصادی در سال آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان بر این باورند که بهبود اقتصادی در سال آینده آغاز خواهد شد
8. Hopes of economic recovery are fading.
[ترجمه ترگمان]امیدها برای بهبود اقتصادی در حال محو شدن است
[ترجمه گوگل]امید به بهبود اقتصادی، محو شده است
[ترجمه گوگل]امید به بهبود اقتصادی، محو شده است
9. This is the primary impetus behind the economic recovery.
[ترجمه ترگمان]این انگیزه اصلی در پس بهبود اقتصادی است
[ترجمه گوگل]این اولین انگیزه اصلی بهبود اقتصادی است
[ترجمه گوگل]این اولین انگیزه اصلی بهبود اقتصادی است
10. His prescription for economic recovery was not well received.
[ترجمه ترگمان]تجویز او برای بهبود اقتصادی به خوبی پذیرفته نشد
[ترجمه گوگل]نسخه او برای بهبود اقتصادی به خوبی دریافت نشد
[ترجمه گوگل]نسخه او برای بهبود اقتصادی به خوبی دریافت نشد
11. There are no short cuts to economic recovery.
[ترجمه ترگمان]هیچ کاهش کوتاهی برای بهبود اقتصادی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]کاهش اقتصادی برای بهبود اقتصادی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]کاهش اقتصادی برای بهبود اقتصادی وجود ندارد
12. Interest-rate cuts have failed to bring about economic recovery.
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ بهره ناموفق بوده است تا بهبود اقتصادی را به ارمغان بیاورد
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ بهره به بهبودی اقتصادی منجر شده است
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ بهره به بهبودی اقتصادی منجر شده است
13. Unemployment is high and economic recovery is still a long way off .
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری بالا است و بهبود اقتصادی همچنان راه درازی است
[ترجمه گوگل]بیکاری بالا است و بهبود اقتصادی هنوز راه زیادی پیش رو دارد
[ترجمه گوگل]بیکاری بالا است و بهبود اقتصادی هنوز راه زیادی پیش رو دارد
14. Hopes of economic recovery were dealt a body blow by this latest announcement.
[ترجمه ترگمان]امید به بهبود اقتصادی با این خبر اخیر ضربه ای به بدن وارد کرد
[ترجمه گوگل]با امید به بهبود اقتصادی، این آخرین اعلامیه، ضربه ای بدست آمده است
[ترجمه گوگل]با امید به بهبود اقتصادی، این آخرین اعلامیه، ضربه ای بدست آمده است
15. The new policy did not bring the hoped-for economic recovery.
[ترجمه ترگمان]سیاست جدید امید به بهبود اقتصادی را به ارمغان نیاورد
[ترجمه گوگل]سیاست جدید، بهبود اقتصادی امیدوار کننده را به ارمغان نیاورد
[ترجمه گوگل]سیاست جدید، بهبود اقتصادی امیدوار کننده را به ارمغان نیاورد
کلمات دیگر: