کلمه جو
صفحه اصلی

galloping


سواره، برقی، چارنعل رونده

انگلیسی به فارسی

سواره ،برقی ،چارنعل رونده


سرگردان، چهار نعل رفتن، تازیدن


انگلیسی به انگلیسی

• running, moving quickly; developing at a rapid rate (of a disease)
galloping is used to describe something that is increasing or developing so fast that it is difficult to control.

جملات نمونه

1. galloping inflation
تورم سواره،تورم شدید

2. A neighbour's horse came galloping down the road, riderless.
[ترجمه ترگمان]اسب همسایه ای با چهار نعل از جاده پایین آمد
[ترجمه گوگل]یک اسب همسایه به سراغ جاده رفت، بدون سرنشین

3. He came galloping up the road.
[ترجمه ترگمان]به تاخت به جاده رسید
[ترجمه گوگل]او به راه افتاد

4. Japan is galloping ahead in the race to develop new technologies.
[ترجمه ترگمان]ژاپن در رقابت برای توسعه فن آوری های جدید در حال تاخت و تاز است
[ترجمه گوگل]ژاپن در حال پیشرفت در رقابت برای توسعه فن آوری های جدید است

5. They are galloping around the garden playing football.
[ترجمه ترگمان]چهار نعل دور باغ می تازند و فوتبال بازی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در اطراف باغ فوتبال بازی می کنند

6. I enjoy galloping over the fields.
[ترجمه ترگمان]از تاخت و تاز به مزارع لذت می برم
[ترجمه گوگل]من لذت بردن از سر و صدا بیش از زمینه

7. Japan is galloping ahead in the race to develop new technology.
[ترجمه ترگمان]ژاپن در حال تاخت و تاز در مسابقه برای توسعه فن آوری جدید است
[ترجمه گوگل]ژاپن در حال پیشرفت در رقابت برای توسعه تکنولوژی جدید است

8. Galloping inflation is pushing up prices.
[ترجمه ترگمان]افزایش تورم باعث بالا رفتن قیمت ها شده است
[ترجمه گوگل]تورم کاهنده قیمت ها را افزایش می دهد

9. She came galloping down the street.
[ترجمه ترگمان]دوان دوان از خیابان پایین آمد
[ترجمه گوگل]او آمد پایین به خیابان

10. Ian came galloping down the stairs.
[ترجمه ترگمان]ایان \"از پله ها اومد پایین\"
[ترجمه گوگل]یان به سراغ پله ها رفت

11. The horse started galloping the moment I gave it a good dig.
[ترجمه ترگمان]در همان لحظه اسب شروع به تاخت و تاز کرد و شروع به کندن زمین کرد
[ترجمه گوگل]اسب شروع به پرتاب کردن لحظه ای کرد که من آن را خوب حفاری

12. So will follow the galloping grey into the land of legend this weekend.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل این آخر هفته به تاخت و تاز خود به سرزمین افسانه گوش خواهد داد
[ترجمه گوگل]بنابراین این آخر هفته، قهوه ای پر از خاکستری را به سرزمین افسانه می اندازد

13. Her heart was galloping so fast that she felt quite giddy with happiness.
[ترجمه ترگمان]قلبش چنان به سرعت می تاخت که احساس خوشبختی می کرد
[ترجمه گوگل]قلب او به سرعت به سرعت خم شد و او با خوشحالی احساس آرامش می کرد

14. Their pensions were virtually wiped out by galloping inflation.
[ترجمه ترگمان]حقوق بازنشستگی آن ها عملا با تورم لجام گسیخته پاک شد
[ترجمه گوگل]حقوق بازنشستگی آنها به طور ضمنی توسط تورم پایین انداختند

پیشنهاد کاربران

افسارگسیخته

سریع
در حال تاختن
در حال توسعه


تاخت، چهارنعل، تازنده
چهارنعل رفتن، تاختن

گاهی در خطوط برق شاهد نوسان و بسامد بالایی می باشیم که به این پدیده دیدنی و خطرناک در خطوط انتقال قدرت، گالوپینگ می گویند که باعث صدمات بسیار شدیدی می شود.

تاخت و تازه کلامی ( مکانیسم دفاعی در روانشناسی )
مدام بین کلام دیگری پریدن


کلمات دیگر: