• disrupting the normal functioning of an enemy's economy in order to undermine its stability
economic warfare
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The Ministry of Economic Warfare hung on the periphery and stirred the witches' brew.
[ترجمه ترگمان]جنگ اقتصادی در حومه شهر سایه افکنده بود و جادوگران را به جنبش درآورد
[ترجمه گوگل]وزارت جنگ اقتصادی در حاشیه قرار گرفت و موجب جادوگران شد
[ترجمه گوگل]وزارت جنگ اقتصادی در حاشیه قرار گرفت و موجب جادوگران شد
2. Use economic warfare. Rob the "Goyim" of their landed properties and industries with a combination of high taxes and unfair competition.
[ترجمه ترگمان]از جنگ اقتصادی استفاده کنید راب \"Goyim\" از املاک و صنایع خود را با ترکیبی از مالیات های بالا و رقابت ناعادلانه روبرو کرد
[ترجمه گوگل]از جنگ اقتصادی استفاده کنید 'Goyim' از خواص و صنایع خود را با ترکیبی از مالیات بالا و رقابت ناعادلانه رب
[ترجمه گوگل]از جنگ اقتصادی استفاده کنید 'Goyim' از خواص و صنایع خود را با ترکیبی از مالیات بالا و رقابت ناعادلانه رب
3. With enough merchants you can wage economic warfare to really deprive your enemies.
[ترجمه ترگمان]با بازرگانان کافی می توانید به جنگ اقتصادی بپردازید تا بتوانید واقعا دشمنان خود را از دست بدهید
[ترجمه گوگل]با بازرگانان کافی، می توانید جنگ اقتصادی را برای دشمنان خود محروم کنید
[ترجمه گوگل]با بازرگانان کافی، می توانید جنگ اقتصادی را برای دشمنان خود محروم کنید
4. French industry minister Eric Besson told journalists on Thursday the expression "economic warfare" was appropriate.
[ترجمه ترگمان]اریک Besson، وزیر صنایع فرانسه، روز پنج شنبه به خبرنگاران گفت که بیان \"جنگ اقتصادی\" مناسب است
[ترجمه گوگل]اریک بیسون، وزیر صنایع فرانسه، روز پنج شنبه به خبرنگاران گفت که عبارت 'جنگ اقتصادی' مناسب است
[ترجمه گوگل]اریک بیسون، وزیر صنایع فرانسه، روز پنج شنبه به خبرنگاران گفت که عبارت 'جنگ اقتصادی' مناسب است
5. They are waging economic warfare on us and the US doesn't seem to be responding.
[ترجمه ترگمان]آن ها جنگ اقتصادی بر سر ما را به راه انداخته اند و به نظر نمی رسد که آمریکا در حال واکنش دادن باشد
[ترجمه گوگل]آنها جنگ اقتصادی خود را بر ما تحمیل می کنند و آمریکا به نظر نمی رسد پاسخ دهد
[ترجمه گوگل]آنها جنگ اقتصادی خود را بر ما تحمیل می کنند و آمریکا به نظر نمی رسد پاسخ دهد
6. This is the economic warfare that loots the property of the people without making any sign.
[ترجمه ترگمان]این جنگ اقتصادی است که اموال مردم را بدون هیچ نشانه ای از بین می برد
[ترجمه گوگل]این جنگ اقتصادی است که اموال مردم را بدون علامت گذاری می کند
[ترجمه گوگل]این جنگ اقتصادی است که اموال مردم را بدون علامت گذاری می کند
7. Chen accuses Beijing of waging "economic warfare" by using economic ties to block the island from pursuing possible formal independence.
[ترجمه ترگمان]چن، پکن را به راه انداختن \"جنگ اقتصادی\" با استفاده از روابط اقتصادی برای مسدود کردن جزیره از پی گیری استقلال رسمی احتمالی متهم کرد
[ترجمه گوگل]چن پکن را متهم به 'جنگ اقتصادی' می کند با استفاده از روابط اقتصادی برای جلوگیری از استقلال رسمی جزیره
[ترجمه گوگل]چن پکن را متهم به 'جنگ اقتصادی' می کند با استفاده از روابط اقتصادی برای جلوگیری از استقلال رسمی جزیره
8. According to a member of the United States delegation, a spirit of economic warfare permeated the conference.
[ترجمه ترگمان]به گفته یکی از اعضای هیات نمایندگی ایالات متحده، روح جنگ اقتصادی در این کنفرانس نفوذ کرده است
[ترجمه گوگل]به گفته یک عضو هیئت نمایندگی ایالات متحده، روحیه جنگ اقتصادی در این کنفرانس نفوذ کرد
[ترجمه گوگل]به گفته یک عضو هیئت نمایندگی ایالات متحده، روحیه جنگ اقتصادی در این کنفرانس نفوذ کرد
9. On the other side, the incident shows a Chinese government that is dangerously trigger-happy, willing to wage economic warfare on the slightest provocation.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، این حادثه یک دولت چین را نشان می دهد که به طور خطرناکی آغازگر جنگ اقتصادی با کم ترین تحریک است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، این حادثه یک دولت چینی را نشان می دهد که به طور خطرناکی باعث خوشحالی است و مایل است که حداقل تاکید بر جنگ اقتصادی باشد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، این حادثه یک دولت چینی را نشان می دهد که به طور خطرناکی باعث خوشحالی است و مایل است که حداقل تاکید بر جنگ اقتصادی باشد
10. The prospect for the future is accelerating and eventually runaway inflation at home, accompanied by monetary breakdown and economic warfare abroad.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز آینده شتاب دارد و در نهایت تورم فراری در خانه همراه با شکست مالی و جنگ اقتصادی در خارج از کشور همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز آینده، تسریع و در نهایت تورم فرار در خانه است، همراه با تجزیه پولی و جنگ اقتصادی در خارج از کشور
[ترجمه گوگل]چشم انداز آینده، تسریع و در نهایت تورم فرار در خانه است، همراه با تجزیه پولی و جنگ اقتصادی در خارج از کشور
11. "On the other side, the incident shows a Chinese government that is dangerously trigger-happy, willing to wage economic warfare on the slightest provocation, " he added.
[ترجمه ترگمان]وی افزود: \" در طرف دیگر، این حادثه یک دولت چین را نشان می دهد که به طور خطرناکی آغازگر جنگ اقتصادی با کم ترین تحریک است \"
[ترجمه گوگل]وی افزود: 'از سوی دیگر، این حادثه یک دولت چینی را نشان می دهد که خطرناک است و خوشحال است، مایل است که حداقل درگیری های اقتصادی را به عهده بگیرد '
[ترجمه گوگل]وی افزود: 'از سوی دیگر، این حادثه یک دولت چینی را نشان می دهد که خطرناک است و خوشحال است، مایل است که حداقل درگیری های اقتصادی را به عهده بگیرد '
12. The economic consequences of a Sino-American conflict could be historically unparalleled, even if both sides avoid economic warfare.
[ترجمه ترگمان]پیامدهای اقتصادی مناقشه چین و آمریکا می تواند به طور تاریخی بی همتا باشد، حتی اگر هر دو طرف از جنگ اقتصادی اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]پیامدهای اقتصادی یک درگیری چین و آمریکا می تواند به لحاظ تاریخی بی نظیر باشد، حتی اگر هر دو طرف از جنگ اقتصادی جلوگیری کنند
[ترجمه گوگل]پیامدهای اقتصادی یک درگیری چین و آمریکا می تواند به لحاظ تاریخی بی نظیر باشد، حتی اگر هر دو طرف از جنگ اقتصادی جلوگیری کنند
کلمات دیگر: