فواید
faddy
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• faddish, trendy; like a fad; greatly fashionable for a short time
someone who is faddy has very strong likes and dislikes which you think are unreasonable; an informal word.
someone who is faddy has very strong likes and dislikes which you think are unreasonable; an informal word.
جملات نمونه
1. He's always been faddy about his food.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد غذای خودش حرف می زد
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد غذاش فاضل است
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد غذاش فاضل است
2. I was a really faddy eater when I was young.
[ترجمه مهدی] زمانی که جوان بودم واقعا بد غذا بودم.
[ترجمه ترگمان] وقتی جوون بودم خیلی ناراحت بودم[ترجمه گوگل]وقتی جوان بودم، یک نوشیدنی واقعا فاضل بودم
3. My boys have always been faddy eaters.
[ترجمه ترگمان]بچه های من همیشه faddy بودن
[ترجمه گوگل]پسران من همیشه خوراک خوار هستند
[ترجمه گوگل]پسران من همیشه خوراک خوار هستند
4. Jackie's a terribly faddy eater.
[ترجمه ترگمان]جکی به طرز وحشتناکی در حال غذا خوردن است
[ترجمه گوگل]جکی یک نوشیدنی وحشتناک است
[ترجمه گوگل]جکی یک نوشیدنی وحشتناک است
5. She's certainly not a faddy eater!
[ترجمه ترگمان]مطمئنا اون یه غذای خوار نیست
[ترجمه گوگل]او قطعا یک نوشیدنی فاضل نیست!
[ترجمه گوگل]او قطعا یک نوشیدنی فاضل نیست!
6. Dieticians welcomed the move away from faddy eating habits.
[ترجمه ترگمان]Dieticians از این حرکت از عادات غذایی faddy استقبال کرد
[ترجمه گوگل]متخصصان تغذیه از حرکت عادت غذا خوردن خودداری می کنند
[ترجمه گوگل]متخصصان تغذیه از حرکت عادت غذا خوردن خودداری می کنند
7. And then there are oh-so-silly faddy dieters and women who won't eat in front of their new partners.
[ترجمه ترگمان]و بعد یک مشت زن و مرد احمق و women وجود دارند که در مقابل شرکای جدید خود غذا نمی خورند
[ترجمه گوگل]و پس از آن، افراد مبتلا به دیابت نوع دو، احمدی احمقانه و زنان هستند که در مقابل شرکای جدید خود غذا نخواهند خورد
[ترجمه گوگل]و پس از آن، افراد مبتلا به دیابت نوع دو، احمدی احمقانه و زنان هستند که در مقابل شرکای جدید خود غذا نخواهند خورد
8. Faddy short messages refer to those short literal messages which have a high frequency of copy, a fast speed of popularity, a vast area of spreading and a great power of influence.
[ترجمه ترگمان]پیام های کوتاه Faddy به پیام های لفظی کوتاه اشاره می کنند که فرکانس بالای کپی، سرعت سریع محبوبیت، گستره وسیعی از گسترش و قدرت عظیم نفوذ را دارند
[ترجمه گوگل]پیام های کوتاه Faddy به پیامهای کوتاه مدت اشاره می کنند که دارای فرکانس بالای کپی، سرعت سریع محبوبیت، یک منطقه وسیع پخش و یک قدرت بزرگ نفوذ هستند
[ترجمه گوگل]پیام های کوتاه Faddy به پیامهای کوتاه مدت اشاره می کنند که دارای فرکانس بالای کپی، سرعت سریع محبوبیت، یک منطقه وسیع پخش و یک قدرت بزرگ نفوذ هستند
9. Boh Runga: Fashion is fickle and faddy.
[ترجمه ترگمان]Boh Runga: فشن fickle و faddy است
[ترجمه گوگل]بوه Runga: مد ثابت و faddy است
[ترجمه گوگل]بوه Runga: مد ثابت و faddy است
10. Apple's business model seems to rest precariously on faddy customers' tastes.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مدل کسبوکار اپل به طور قابل توجهی بر روی faddy مشتری تمرکز می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که مدل کسب و کار اپل به دلایل متفاوتی برطرف شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که مدل کسب و کار اپل به دلایل متفاوتی برطرف شده است
11. Most kids will go through a phase of being faddy about what they eat.
[ترجمه ترگمان]اغلب کودکان در یک مرحله از غذا خوردن در مورد چیزی که می خورند، عبور می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر بچه ها از طریق یک فاز بودن در مورد چیزی که می خورند، می روند
[ترجمه گوگل]اکثر بچه ها از طریق یک فاز بودن در مورد چیزی که می خورند، می روند
12. GIS said their research had shown that Britons were moving away from what it described as " faddy diets" like Atkins and going back to basics.
[ترجمه ترگمان]GIS اظهار داشت که تحقیقات آن ها نشان داده بود که انگلیسی ها از آنچه که به عنوان \"رژیم غذایی faddy\" مانند Atkins استفاده کرده و به اصول اولیه باز می گردد، حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]GIS می گوید تحقیقات خود نشان داده اند که بریتانیا از چیزی که آن را 'رژیم های غذایی' نامیده است مانند اتکینز و بازگشت به اصول اولیه است
[ترجمه گوگل]GIS می گوید تحقیقات خود نشان داده اند که بریتانیا از چیزی که آن را 'رژیم های غذایی' نامیده است مانند اتکینز و بازگشت به اصول اولیه است
پیشنهاد کاربران
سختگیر. مشکل پسند
کلمات دیگر: