• become sick
fall ill
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He was on his annual pilgrimage to Mecca when he fell ill.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار شد او در زیارت حج به مکه بود
[ترجمه گوگل]او هنگام مسافرت سالیانه خود به مکه در بیمارستان بستری شد
[ترجمه گوگل]او هنگام مسافرت سالیانه خود به مکه در بیمارستان بستری شد
2. He fell ill and died soon after.
[ترجمه ترگمان]اون مریض شد و خیلی زود مرد
[ترجمه گوگل]او بیمار شد و به زودی پس از مرگ جان داد
[ترجمه گوگل]او بیمار شد و به زودی پس از مرگ جان داد
3. I am apprehensive that she may fall ill.
[ترجمه ترگمان]من نگران این هستم که ممکن است بیمار شود
[ترجمه گوگل]من نگران هستم که او ممکن است بیمار شود
[ترجمه گوگل]من نگران هستم که او ممکن است بیمار شود
4. Suddenly he fell ill and ran a high fever.
[ترجمه ترگمان]ناگهان بیمار شد و تب شدیدی کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان بیمار شد و تب بالا را زد
[ترجمه گوگل]ناگهان بیمار شد و تب بالا را زد
5. The world champion scratched from the 800m after falling ill three hours earlier.
[ترجمه ترگمان]قهرمان جهان پس از آنکه سه ساعت پیش بیمار شد، قهرمان جهان به چنگ آمد
[ترجمه گوگل]قهرمان جهان از 800 متری پس از سقوط بیمار سه ساعت زودتر خراشیده شد
[ترجمه گوگل]قهرمان جهان از 800 متری پس از سقوط بیمار سه ساعت زودتر خراشیده شد
6. She fell ill soon after and did not recover.
[ترجمه ترگمان]او به زودی بیمار شد و بهبود نیافت
[ترجمه گوگل]او پس از زایمان زخمی شد و بهبود نیافت
[ترجمه گوگل]او پس از زایمان زخمی شد و بهبود نیافت
7. She fell ill/was taken ill suddenly.
[ترجمه ترگمان]ناگهان بیمار شد و بیمار شد
[ترجمه گوگل]او بیمار شد و ناگهان بیمار شد
[ترجمه گوگل]او بیمار شد و ناگهان بیمار شد
8. The news came out that king and queen suddenly fell ill.
[ترجمه ترگمان]این خبر منتشر شد که پادشاه و ملکه ناگهان بیمار شدند
[ترجمه گوگل]خبر آمد که پادشاه و ملکه ناگهان بیمار شد
[ترجمه گوگل]خبر آمد که پادشاه و ملکه ناگهان بیمار شد
9. A week after his admission into the army, he fell ill.
[ترجمه ترگمان]یک هفته پس از ورودش به ارتش بیمار شد
[ترجمه گوگل]یک هفته پس از ورود او به ارتش، بیمار شد
[ترجمه گوگل]یک هفته پس از ورود او به ارتش، بیمار شد
10. He fell ill on Monday and died three days later.
[ترجمه ترگمان]او دوشنبه بیمار شد و سه روز بعد درگذشت
[ترجمه گوگل]او روز دوشنبه بیمار شد و سه روز بعد فوت کرد
[ترجمه گوگل]او روز دوشنبه بیمار شد و سه روز بعد فوت کرد
11. The meeting was cut short when the chairman fell ill.
[ترجمه ترگمان]جلسه زمانی کوتاه شد که رئیس بیمار شد
[ترجمه گوگل]جلسه زمانی کوتاه شد که رییس بیمار شد
[ترجمه گوگل]جلسه زمانی کوتاه شد که رییس بیمار شد
12. It's rather tough on him falling ill just as he's about to go on holiday.
[ترجمه ترگمان]خیلی سخت است که او در حال سقوط است، درست همان طور که می خواهد به تعطیلات برود
[ترجمه گوگل]این دقیقا همان چیزی است که او در معرض بدبختی است
[ترجمه گوگل]این دقیقا همان چیزی است که او در معرض بدبختی است
13. The understudy was substituted when the leading actor fell ill.
[ترجمه ترگمان]عضو ثانوی جایگزین آن شد که بازیگر اصلی بیمار شد
[ترجمه گوگل]زمانی که بازیگر پیشرو بیمار شد، متفکر جایگزین شد
[ترجمه گوگل]زمانی که بازیگر پیشرو بیمار شد، متفکر جایگزین شد
14. The president fell ill and was forced to cancel all public engagements.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور بیمار شد و مجبور شد تمام درگیری های عمومی را لغو کند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور بیمار شد و مجبور شد همه اعمال عموم را لغو کند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور بیمار شد و مجبور شد همه اعمال عموم را لغو کند
پیشنهاد کاربران
بیمار شدن
کلمات دیگر: