کلمه جو
صفحه اصلی

fairing


(قطعاتی که برای کاستن مقاومت هوا به هواپیما و غیره الصاق می شود) تیزه گیر، تیزه گیری، (انگلیس) هدیه، سوغات، ره آورد

انگلیسی به فارسی

(قطعاتی که برای کاستن مقاومت هوا به هواپیما و غیره الصاق می‌شود) تیزه‌گیر، تیزه‌گیری


(انگلیس) هدیه، سوغات، رهاورد


عادلانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a structure on the external surface of an aircraft or other vehicle that serves to streamline the chassis and thus reduce drag.

• aerodynamic covering (on the body of an airplane) that reduces drag; (archaic) gift, present (usually purchased at a fair)

جملات نمونه

1. No love is foul, no prison fair.
[ترجمه ترگمان] هیچ عشقی به خطا نمیره، نه بازار زندان
[ترجمه گوگل]هیچ عشق ناپاکی نیست، هیچ نمایشگاه زندان

2. A fair face (but) foul heart.
[ترجمه ترگمان]یه چهره زیبا (ولی)
[ترجمه گوگل]چهره عادلانه (اما) قلب ناپاک

3. The belly is not filled with fair words.
[ترجمه ترگمان] شکم پر از کلمات منصفانه نیست
[ترجمه گوگل]شکم با کلمات عادلانه پر نمی شود

4. Hoist your sail when the wind is fair.
[ترجمه ترگمان]وقتی باد موافق باشد، بادبان ها را بکشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که باد عادلانه است، بادبان خود را بلند کنید

5. Fair and softly go far in a day.
[ترجمه ترگمان]منصفانه و نرم در یک روز ادامه دارد
[ترجمه گوگل]منحصر به فرد و آرام در یک روز دور

6. An evening red and a morning grey, is a sign of a fair day.
[ترجمه ترگمان]یک شب قرمز و یک روز خاکستری، نشانه ای از یک روز آفتابی است
[ترجمه گوگل]یک شب قرمز و یک صبح خاکستری، نشانه ای از یک روز عادلانه است

7. The crow thinks her own birds fairest.
[ترجمه ترگمان]کلاغ، پرندگان خودش را زیباترین فکر می کند
[ترجمه گوگل]کلاغ پرندگان خود را متعجب می کند

8. Fair words and foul deeds cheat wise men as well as fools.
[ترجمه ترگمان]حرف های منصفانه و کاره ای پلید، مردان عاقل را به خوبی احمق ها فریب می دهند
[ترجمه گوگل]واژه های عادلانه و اعمال ناخوشایند تقلب کردن مردان عاقل و همچنین احمق ها

9. Fair words fill not the belly.
[ترجمه ترگمان]کلمات منصفانه شکم را پر نمی کنند
[ترجمه گوگل]کلمات عادلانه شکم را پر نکنید

10. Beauty may have fair leaves, but bitter fruit.
[ترجمه ترگمان]زیبایی ممکن است برگ های زیبا داشته باشد، اما میوه تلخی
[ترجمه گوگل]زیبایی ممکن است برگ های عادلانه داشته باشد، اما میوه تلخ

11. None but the brave deserves the fair.
[ترجمه ترگمان]نه، اما شجاعت این است که انصاف داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس جز شجاعانه منصف نیست

12. The peacock has fair feathers, but foul feet.
[ترجمه ترگمان]طاووس پره ای زیبا دارد، اما پاهایش کثیف است
[ترجمه گوگل]طاووس پرهای عجیب و غریب است، اما پاهای ناپاک

13. That trial is not fair where affection is the judge.
[ترجمه ترگمان]این محاکمه عادلانه نیست که مورد علاقه قاضی باشه
[ترجمه گوگل]این محاکمه عادلانه نیست که محبت قاضی باشد

14. Fair words will not make the pot play.
[ترجمه ترگمان]کلمات عادلانه بازی را نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]کلمات عادی باعث نمی شود که گلدان بازی کند

پیشنهاد کاربران

پوشش مقاومت زدا

fairing ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پَسارگیر
تعریف: سازۀ فرعی آئرودینامیکی که برای کاهش پَسار طراحی می‏شود


کلمات دیگر: