کلمه جو
صفحه اصلی

fall from grace


معصیت کردن، گناه کردن، از لطف خدا محروم شدن

انگلیسی به فارسی

سقوط از فضل


انگلیسی به انگلیسی

• lose popularity, lose favor

جملات نمونه

1. The Finance Minister's fall from grace gave the tabloid press great satisfaction.
[ترجمه ترگمان]سقوط وزیر دارایی از لطف و برکت به مطبوعات این تابلوئید مایه خشنودی فراوان داد
[ترجمه گوگل]سقوط وزیر دارایی از فضل به مطبوعات تبیلد بسیار رضایت بخش بود

2. The biography explains the circumstances surrounding her fall from grace.
[ترجمه ترگمان]این زندگینامه، شرایط پیرامون سقوط او از لطف را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]بیوگرافی شرایطی را که از سقوط او از فضل دور است، توضیح می دهد

3. And its spectacular fall from grace should serve as a warning.
[ترجمه ترگمان]و سقوط تماشایی آن از گریس باید به عنوان یک هشدار عمل کند
[ترجمه گوگل]و سقوط چشمگیر آن از فضل باید به عنوان یک هشدار دهنده عمل کند

4. Jackson's fall from grace came in the fourth game, when he struck out three times in a row.
[ترجمه ترگمان]وقتی سه بار پشت سر هم ضربه خورد، جکسون از گریس دور شد
[ترجمه گوگل]سقوط جکسون از فضل در بازی چهارم شد، زمانی که او سه بار در یک ردیف کشف کرد

5. With the smallest fall from grace, it is quickly turned into badness.
[ترجمه ترگمان]با کوچک ترین سقوط از گریس، خیلی زود به بدی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]با کوچکترین سقوط از فیض، به سرعت به بدی تبدیل می شود

6. It was a spectacular fall from grace that took them all down-a major public humiliation.
[ترجمه ترگمان]این یک سقوط تماشایی از لطف و لطف بود که همه را تحقیر می کرد - یک تحقیر عمومی بزرگ
[ترجمه گوگل]این یک سقوط چشمگیر از فضل بود که همه آنها را تحقیر می کرد

7. Much of the presumption that surrounds Ratner's fall from grace is baseless.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این فرض که surrounds Ratner from بی اساس است
[ترجمه گوگل]بسیاری از فرضیه که سقوط راتنر از فضیلت را احاطه کرده است بی اساس است

8. He had an uncharacteristic fall from grace in his match against Connell.
[ترجمه ترگمان]در مسابقه او به اوکانل افتاده بود
[ترجمه گوگل]او از لحاظ ظاهری در بازی خود در برابر کانل سقوط غیر مشخصی داشت

9. Johnstone has confronted his fall from grace with the kind of honest self-awareness that is rare in habitual drinkers.
[ترجمه ترگمان]جانستون با آن of صادقانه روبرو می شود که در مصرف کنندگان عادی بندرت دیده می شود
[ترجمه گوگل]Johnstone سقوط خود را از فضل با نوعی از خودآگاهی صادقانه که در نوشیدنی های معمولی نادر است، مواجه است

10. The competition was soon simplified with the fall from grace of William Craig.
[ترجمه ترگمان]این رقابت به زودی با سقوط از لطف ویلیام کریگ آسان تر شد
[ترجمه گوگل]رقابت به زودی ساده تر با سقوط از لطف ویلیام کریگ

11. That in itself was a sign that Norris' fall from grace had begun.
[ترجمه ترگمان]این به خودی خود تابلویی بود که خانم نوریس شروع کرده بود
[ترجمه گوگل]این به خودی خود نشانه ای بود که نوریس از فضل شروع به کار کرد

12. Perhaps the most dramatic fall from grace was the case of Hu Yaobang.
[ترجمه ترگمان]شاید مهم ترین سقوط از لطف و لطافت، مورد \"هو Yaobang\" بود
[ترجمه گوگل]شاید حیرتآور ترین سقوط از فضل، موردی بود که هو یابوانگ بود

13. And I pray to fall from grace.
[ترجمه ترگمان]و من دعا می کنم که از طرف گریس سقوط کنم
[ترجمه گوگل]و من دعا می کنم که از فضل سقوط کنم

14. To envious observers, Ireland's fall from grace is an overdue payback for its previous swift rise.
[ترجمه ترگمان]برای ناظران حسود، سقوط ایرلند از لطف و عنایت به افزایش سریع قبلی آن، یک بازگشت عقب افتاده است
[ترجمه گوگل]به ناظران غم انگیز، سقوط ایرلند از لطف، بازپرداخت عقب افتاده برای افزایش سریع آن است

پیشنهاد کاربران

از چشم خداوند افتادن، از رحمت خداوند محروم شدن، از وقار افتادن

( اصطلاح ) : از دست دادن اعتبار، حیثیت، احترام، موقعیت. . .

https://en. wikipedia. org/wiki/Fall_from_grace

بی اعتماد شدن ، از دست دادن محبوبیت

از حیثیت ساقط شدن

از چشمم افتادی.


کلمات دیگر: