کلمه جو
صفحه اصلی

faithlessness


بی ایمانی، بی اعتقادی، بی وفایی، پیمان شکنی، خیانت

انگلیسی به فارسی

بی اعتمادی


انگلیسی به انگلیسی

• unreliability; disloyalty; lack of faith; untrustworthiness

جملات نمونه

1. moral ruin goes hand in hand with faithlessness
انحطاط اخلاقی با بی ایمانی همراه است.

2. They throw all the blame on the faithlessness of their partner.
[ترجمه ترگمان]او نا همه تقصیرها رو به خیانت partner می گردن
[ترجمه گوگل]آنها همه شرارت را بر بی اعتمادی شریک زندگی خود می اندازند

3. What if some were unfaithful? Does their faithlessness nullify the faithfulness of God?
[ترجمه ترگمان]اگه یه خورده بی وفایی کرده باشن چی؟ خیانت اونا به خاطر وفاداری به خدا خیانت می کنه؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد؟ آیا عدم ایمان آنها وفاداری خدا را از بین می برد؟

4. In anguish at her faithlessness and at having hurt him and then lost him, Psyche vowed to show Cupid how much she loved him by spending the rest of her life searching for him.
[ترجمه ترگمان]در غم خیانت به بی وفایی او و پس از آن که به او صدمه زده و او را از دست داده بود سوگند یاد کرد که خدای عشق را به او نشان دهد که چقدر او را دوست دارد که بقیه عمرش را به جستجوی او بگذراند
[ترجمه گوگل]روحیه در بی عدالتی و صدمه زدن به او و پس از آن او را از دست داد، Psyche قول داد تا کوپید را نشان دهد که چقدر او با گذراندن بقیه زندگی اش در جستجوی او، او را دوست داشت

5. Take all your faithlessness with you.
[ترجمه ترگمان]همه faithlessness با خودت ببر
[ترجمه گوگل]تمام بی اعتمادی به تو را بیاموز

6. I think net-love is a complete faithlessness in the real world.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم عشق خالص خیانت کامل در دنیای واقعی است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم net-love یک بی اعتمادی کامل در دنیای واقعی است

7. But, in all humility and acutely aware of our own faithlessness, we are bound to regard the situation of such people as anomalous, and to warn them of this fact.
[ترجمه ترگمان]اما با وجود فروتنی و آگاه از خیانت خود ما باید موقعیت چنین مردمی را در نظر بگیریم و از این حقیقت آگاه شویم
[ترجمه گوگل]اما، در همه فروتنی و آگاهانه از عدم اعتقادات ما، ما ملزم به در نظر گرفتن وضعیت چنین افرادی غیرمعمول و هشدار به آنها در مورد این واقعیت است

8. The Lord's anger was justifiably stirred against Israel for their disobedience and faithlessness .
[ترجمه ترگمان]خشم خداوند به نحو موجهی علیه اسرائیل به خاطر نافرمانی و بی وفایی آن ها برانگیخته شد
[ترجمه گوگل]خشم خداوند به نحو موجهی علیه اسرائیل برای نافرمانی و بی اعتمادی به هم پیوسته بود

9. Thus, they argue: "'Unintelligibility'resulting from faithfulness is worse than faithlessness that makes translation'intelligible '. ".
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها استدلال می کنند: \" unintelligibility ناشی از وفاداری بدتر از بی وفایی است که ترجمه را قابل فهم می کند \"
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، آنها استدلال می کنند: '' عدم شناختی 'نتیجه از وفاداری بدتر از بی اعتمادی است که باعث می شود ترجمه' قابل درک ' '

10. Some broke down on to their knees and wept for their faithlessness. They all returned.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها زانو زدند و به خاطر خیانت خود به گریه افتادند همه بازگشتند
[ترجمه گوگل]برخی از آنها به زانو زانو زدند و برای بی اعتمادی خود گریه می کردند همه آنها برگشتند


کلمات دیگر: