کلمه جو
صفحه اصلی

garibaldi


بلوز زنانه ی یقه بسته و آستین بلند، بلوز گاریبالدی، گاریبالدی (رهبر استقلال طلبان ایتالیا که در یکپارچه کردن ایتالیا کوشید)

انگلیسی به فارسی

بلوز زنانهی یقه بسته و آستین بلند، بلوز گاریبالدی


گاریبالدی (رهبر استقلالطلبان ایتالیا که در یکپارچه کردن ایتالیا کوشید)


انگلیسی به انگلیسی

• family name; giuseppe garibaldi (1807-1882), italian patriot and general

جملات نمونه

1. There were a cardinal and an aide to Garibaldi.
[ترجمه ترگمان]یک کاردینال و یک دستیار برای گاریبالدی بودند
[ترجمه گوگل]یک کاردینال و کمک به گاریبالدی وجود داشت

2. Official Bob Garibaldi signaled for a 3-pointer, but after a discussion the basket was correctly changed to a 2-pointer.
[ترجمه ترگمان]باب Garibaldi رسمی به علامت ۳ اشاره گر اشاره کرد، اما بعد از بحث سبد به درستی به یک اشاره گر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بوگ گاریبالدی رسمی برای نشانگر 3 اشاره کرد، اما پس از یک بحث، سبد به درستی به 2 اشارهگر تغییر یافت

3. It pointed out that Garibaldi, the hero of the Risorgimento movement to unite Italy in the 19th century, was born in Nice but was never described as French.
[ترجمه ترگمان]نشان داد که گاریبالدی، قهرمان جنبش Risorgimento برای متحد کردن ایتالیا در قرن ۱۹، در نیس به دنیا آمد اما هرگز به عنوان فرانسوی توصیف نشد
[ترجمه گوگل]این نشان داد که گاریبالدی، قهرمان جنبش Risorgimento برای متحد ایتالیا در قرن نوزدهم، در نیس متولد شد اما هرگز به عنوان فرانسوی شناخته نشد

4. Unusually, the Garibaldi trophy has two "godfathers"; Diego Dominguez of Italy and Jean Francois Tordo of France.
[ترجمه ترگمان]به طور غیر معمولی، نشان پیروزی گاریبالدی دو \"godfathers\" دارد؛ دیگو Dominguez از ایتالیا و ژان فرانسوا Tordo از فرانسه
[ترجمه گوگل]غافلگیرانه، جایزه گرییبالدی دو 'پدرخوانده' دارد؛ دیگو دویموئز ایتالیا و ژان فرانسوا توردو از فرانسه

5. The two separated, the man turning onto Garibaldi Street.
[ترجمه ترگمان]مردی که از هم جدا شده بود، مرد رو به خیابان گاریبالدی کرد و گفت:
[ترجمه گوگل]دو نفر از هم جدا شدند، مرد به خیابان Garibaldi رفت

6. The Giuseppe Garibaldi trophy is awarded to the winner of the Six Nations match between Italy and France.
[ترجمه ترگمان]جایزه Giuseppe گاریبالدی به برنده مسابقه شش ملت بین ایتالیا و فرانسه اعطا شد
[ترجمه گوگل]جایزه جوزپه گرییبالدی به برنده مسابقه شش ملت بین ایتالیا و فرانسه اهدا می شود

7. The trophy is named after Giuseppe Garibaldi, an Italian revolutionary born in Nizza (now Nice) in 180
[ترجمه ترگمان]این نشان پس از Giuseppe Garibaldi، یک انقلابی ایتالیایی که در Nizza (در حال حاضر نیس)در ۱۸۰ به دنیا آمده است، نامگذاری شده است
[ترجمه گوگل]جایزه به نام جوزپه گریبیالدی، یک انقلابی ایتالیایی متولد شده در نیوزا (اکنون نیس) در 180 سالگی

8. Giuseppe Garibaldi, a general and national hero, led the unification movement.
[ترجمه ترگمان]جوزپه Garibaldi، یک قهرمان ملی و ملی، جنبش اتحاد را رهبری کرد
[ترجمه گوگل]جوزپه گرییبالدی، قهرمان عمومی و ملی، جنبش متحد را رهبری کرد

9. At the Port of Garibaldi, Oregon, Darren Mobley prepares his boat for winter crabbing. He's among the many fishermen and crabbers who remain skeptical of ocean energy.
[ترجمه ترگمان]در بندر گاریبالدی در اورگون، دارن Mobley قایق خود را برای زمستان آماده می کند او در میان بسیاری از ماهیگیران و crabbers است که نسبت به انرژی اقیانوس بدبین هستند
[ترجمه گوگل]در بندر گرییبالدی، اورگان، دارن موبی قایق خود را برای خرابکاری زمستانی آماده می کند او در میان بسیاری از ماهیگیران و خرابکارانی است که با انرژی اقیانوس در ارتباط هستند

10. Garibaldi then offered the territory as a gift to the now enlarged Piedmont, which, as much to avoid the spread of republicanism as for any other reason, sent its armies south to meet him.
[ترجمه ترگمان]گاریبالدی بعد از آن قلمرو را به عنوان هدیه به the که در حال توسعه بود پیشنهاد کرد، که تا آنجا که از گسترش جمهوری خواهی به عنوان دلیل دیگری جلوگیری می کرد، ارتش های خود را به جنوب فرستاد تا او را ملاقات کند
[ترجمه گوگل]پس Garibaldi سپس این قلمرو را به عنوان یک هدیه به پیمونت که اکنون بزرگ شده است، ارائه می دهد، که برای جلوگیری از گسترش جمهوریخواهانه به هر دلیلی، ارتش های خود را به جنوب فرستاد تا او را ملاقات کنند

11. For our own part, we prefer martyrdom to success. John Brown is greater than Washington, and Pisacane is greater than Garibaldi.
[ترجمه ترگمان]ما به نوبه خود شهادت را به موفقیت ترجیح می دهیم جان براون بزرگ تر از واشنگتن است و Pisacane بیشتر از گاریبالدی است
[ترجمه گوگل]برای خودمان، ما شهادت را به موفقیت می خواهیم جان براون بیشتر از واشنگتن است و Pisacane بزرگتر از گاریبالدی است

12. So the northern king rushed south to collect what Garibaldi had won: half of the country.
[ترجمه ترگمان]پس پادشاه شمالی به طرف جنوب شتافت تا آنچه را که گاریبالدی به دست آورده بود جمع کند: نیمی از کشور
[ترجمه گوگل]بنابراین پادشاه شمالی به سمت جنوب رفت تا بتواند آنچه را که گرییبالدی برنده بود جمع آوری کند: نیمی از کشور

13. The "Redshirts" were the soldiers of the Italian leader Garibaldi, who unified modern Italy in the nineteenth century.
[ترجمه ترگمان]The سربازان رهبر ایتالیایی گاریبالدی بودند که ایتالیای امروزی را در قرن نوزدهم یکپارچه کرد
[ترجمه گوگل]'Redshirts' سربازان گاریبالدی، رهبر ایتالیایی بودند، که در قرن نوزدهم متحد مدرن ایتالیا بودند

14. And no episode was more dramatic than that of Garibaldi and his mille.
[ترجمه ترگمان]و هیچ کدام از آن of از گاریبالدی و his بیش از آن نمایشی نبود
[ترجمه گوگل]و هیچ episode دراماتیک تر از Garibaldi و Kode بود

15. After that, across the straits of Messina,(sentence dictionary) and it was almost a stroll to Naples; Garibaldi arrived there by train.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، در آن سوی تنگه مسینا، (فرهنگ لغت)و تقریبا یک قدم زدن به ناپل بود؛ گاریبالدی با قطار به آنجا رسید
[ترجمه گوگل]پس از آن، در سراسر تنگه مسیینا (فرهنگ لغت جمله) و تقریبا به قدم زدن به ناپل؛ گاریبالدی به قطار آمد


کلمات دیگر: