(شیمی) پیریمیدین (ترکیب آلی به فرمول c4h4n2)
pyrimidine
(شیمی) پیریمیدین (ترکیب آلی به فرمول c4h4n2)
انگلیسی به فارسی
(شیمی) پیریمیدین (ترکیب آلی به فرمول C4H4N2)
پیریمیدین
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an organic compound that is the fundamental form of certain bases that are constituents of nucleic acids.
• (2) تعریف: any derivative of this compound, esp. one of the bases that form nucleic acids, such as cytosine or thymine.
• heterocyclic organic compound, weak organic base; derivative of this base (esp. one that is a component of dna or rna)
جملات نمونه
1. Thymine: Organic compound of the pyrimidine family, often called a Base, consisting of a ring containing Both nitrogen and carbon atoms, and a methyl group.
[ترجمه ترگمان]thymine: ترکیب آلی خانواده پیریمیدین، که اغلب a نامیده می شود، متشکل است از یک حلقه حاوی نیتروژن و اتم های کربن، و گروه متیل
[ترجمه گوگل]Thymine ترکیبات ارگانیک خانواده پیریمیدین، اغلب به نام پایه، شامل یک حلقه حاوی هر دو اتم نیتروژن و کربن و یک گروه متیل است
[ترجمه گوگل]Thymine ترکیبات ارگانیک خانواده پیریمیدین، اغلب به نام پایه، شامل یک حلقه حاوی هر دو اتم نیتروژن و کربن و یک گروه متیل است
2. The purine and pyrimidine may be complexed with a sugar to produce a nucleoside.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]پورین و پیریمیدین ممکن است با یک قند برای تولید نوکلئوزید ترکیب شوند
[ترجمه گوگل]پورین و پیریمیدین ممکن است با یک قند برای تولید نوکلئوزید ترکیب شوند
3. Pyrimidine includes cytidine and uridine, which has a wide range of applications in the food and pharmaceutical industries.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]پیریمیدین شامل سیتیدین و uridine است که طیف گسترده ای از کاربردهای در صنایع غذایی و دارویی
[ترجمه گوگل]پیریمیدین شامل سیتیدین و uridine است که طیف گسترده ای از کاربردهای در صنایع غذایی و دارویی
4. Uracil -- a pyrimidine found in RNA that base - pares with adenine.
[ترجمه ترگمان]uracil - - یک پیریمیدین در RNA که دارای pares با adenine است کشف شده است
[ترجمه گوگل]اوراسیل - پرییمیدین موجود در RNA که پایه - پارس با آدنین است
[ترجمه گوگل]اوراسیل - پرییمیدین موجود در RNA که پایه - پارس با آدنین است
5. UV-B-induced cyclobutane pyrimidine dimmers (CPD) in the DNA of rice seedlings were measured using ELISA with specific monoclonal antibody.
[ترجمه ترگمان]داربست DNA القا شده توسط UV - B (CPD)در DNA نهال های برنج با استفاده از آنتی بادی مونوکلونال آنتی بادی، اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از ELISA با آنتیبادی مونوکلونال خاص، اندازه گیری دی هیدرپیریمیدین cyclobutane (CPD) ناشی از UV-B در DNA نهال برنج اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از ELISA با آنتیبادی مونوکلونال خاص، اندازه گیری دی هیدرپیریمیدین cyclobutane (CPD) ناشی از UV-B در DNA نهال برنج اندازه گیری شد
6. Breeding a high pyrimidine producting grain is the precondition for producting cytidine and uridine by fermentation.
[ترجمه ترگمان]تولید یک دانه هویج بلند پایه، پیش شرط for cytidine و uridine توسط تخمیر است
[ترجمه گوگل]تربیت دانه های پرییمیدین بالا پیش شرط تولید سیتیدین و uridine با تخمیر است
[ترجمه گوگل]تربیت دانه های پرییمیدین بالا پیش شرط تولید سیتیدین و uridine با تخمیر است
7. Biaryl substituted pyridine, pyrimidine and pyrazine compounds are sodium channel blockers useful for the treatment of pain.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]بیاردار جایگزین پییرین، پیریمیدین و ترکیبات پریآزین، مسدود کننده های کانال سدیم مفید برای درمان درد است
[ترجمه گوگل]بیاردار جایگزین پییرین، پیریمیدین و ترکیبات پریآزین، مسدود کننده های کانال سدیم مفید برای درمان درد است
8. A nitrogenous molecule, either a PYRIMIDINE or a PURINE, that combines with a pentose sugar and phosphoric acid to form a nucleotide, the fundamental unit of nucleic acids.
[ترجمه ترگمان]یک مولکول nitrogenous، یا a یا a، که با یک قند pentose و فسفریک اسید ترکیب می شود تا یک نوکلیوتید، واحد بنیادی اسیده ای نوکلییک را تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]یک مولکول نیتروژنی، یا PYRIMIDINE یا PURINE، که با شکر پنتوز و اسید فسفریک ترکیب می شود تا یک نوکلئوتید تشکیل شود، واحد اساسی اسیدهای نوکلئیک
[ترجمه گوگل]یک مولکول نیتروژنی، یا PYRIMIDINE یا PURINE، که با شکر پنتوز و اسید فسفریک ترکیب می شود تا یک نوکلئوتید تشکیل شود، واحد اساسی اسیدهای نوکلئیک
9. Cleudine is a pyrimidine analogue with potent and sustained antiviral activity against HB.
[ترجمه ترگمان]Cleudine یک قیاس حلقوی با فعالیت های ضد ویروسی قوی و پایدار در برابر HB است
[ترجمه گوگل]کلوودین یک آنالوگ پیریمیدین با فعالیت ضد ویروسی قوی و پایدار علیه HB است
[ترجمه گوگل]کلوودین یک آنالوگ پیریمیدین با فعالیت ضد ویروسی قوی و پایدار علیه HB است
10. Clevudine is a pyrimidine analogue with potent and sustained antiviral activity against HBV.
[ترجمه ترگمان]Clevudine یک قیاس حلقوی با فعالیت های ضد ویروسی قوی و پایدار در برابر HBV است
[ترجمه گوگل]کلوبودین یک آنالوگ پیریمیدین با فعالیت ضد ویروسی قوی و پایدار علیه HBV است
[ترجمه گوگل]کلوبودین یک آنالوگ پیریمیدین با فعالیت ضد ویروسی قوی و پایدار علیه HBV است
11. The substitution of a purine for a pyrimidine, or vice versa is a transversion.
[ترجمه ترگمان]جانشینی یک پورین برای پیریمیدین یا برعکس یک transversion است
[ترجمه گوگل]جایگزینی پورین برای یک پیریمیدین، یا برعکس، یک انتقال است
[ترجمه گوگل]جایگزینی پورین برای یک پیریمیدین، یا برعکس، یک انتقال است
12. Since the amount of nuclear material increases as cells grow and divide, new pyrimidines and purines had to come from somewhere.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مقدار مواد هسته ای افزایش می یابد و سلول ها رشد و تقسیم می شوند، pyrimidines جدید و purines باید از جایی وارد شوند
[ترجمه گوگل]از آنجا که مقدار مواد هسته ای به دلیل رشد و تقسیم سلول ها افزایش می یابد، پیریمیدین های جدید و پورین ها باید از جایی آمده باشند
[ترجمه گوگل]از آنجا که مقدار مواد هسته ای به دلیل رشد و تقسیم سلول ها افزایش می یابد، پیریمیدین های جدید و پورین ها باید از جایی آمده باشند
13. Consequently, these mutant cells rely exclusively on glycolysis for their energy requirements and require exogenous pyruvate and pyrimidines for growth.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این سلول های جهش یافته منحصرا به glycolysis برای الزامات انرژی خود تکیه می کنند و به pyruvate بیرونی و pyrimidines برای رشد نیاز دارند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، این سلول های جهش یافته به طور انحصاری برای نیازهای انرژی خود به گلیکوژن نیاز دارند و نیاز به رشد و پیریمیدین خارجی دارند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، این سلول های جهش یافته به طور انحصاری برای نیازهای انرژی خود به گلیکوژن نیاز دارند و نیاز به رشد و پیریمیدین خارجی دارند
14. Very little was known about the origin of the pyrimidines and purines.
[ترجمه ترگمان]در مورد منشا of و purines اطلاعات کمی وجود داشت
[ترجمه گوگل]بسیار کم در مورد منشاء پیریمیدین ها و پورین ها شناخته شده بود
[ترجمه گوگل]بسیار کم در مورد منشاء پیریمیدین ها و پورین ها شناخته شده بود
کلمات دیگر: