قابل ضمانت و کفالت، ضمانت پذیر، شامل آزاد شدن به قید کفالت، (حقوق) تحویل گیرنده ی وجه الضمانه یا کالای گروگذاری شده، مستودع، امانت دار، (کاخ ها و قلعه های قرون وسطی) دیوار بیرونی، حیات بیرونی، ناتانیل بیلی (فرهنگ نویس و واژه شناس انگلیسی)، دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
bailey
قابل ضمانت و کفالت، ضمانت پذیر، شامل آزاد شدن به قید کفالت، (حقوق) تحویل گیرنده ی وجه الضمانه یا کالای گروگذاری شده، مستودع، امانت دار، (کاخ ها و قلعه های قرون وسطی) دیوار بیرونی، حیات بیرونی، ناتانیل بیلی (فرهنگ نویس و واژه شناس انگلیسی)، دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
انگلیسی به فارسی
دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوکالطوایفی
بیلی
انگلیسی به انگلیسی
• male first name; family name; city in texas (usa)
outer wall of a castle
outer wall of a castle
جملات نمونه
1. He repeatedly asked Bailey for the report.
[ترجمه ترگمان] چندین بار از بیلی درخواست گزارش کرد
[ترجمه گوگل]او بارها از بیلی برای گزارش خواسته است
[ترجمه گوگل]او بارها از بیلی برای گزارش خواسته است
2. Mr Bailey was looking very spruce in a white linen suit.
[ترجمه ترگمان]آقای بیلی با کت و شلوار کتانی سفیدش بسیار آراسته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]آقای بیلی در یک کت و شلوار سفیدی به دنبال یونجه بود
[ترجمه گوگل]آقای بیلی در یک کت و شلوار سفیدی به دنبال یونجه بود
3. Dr Bailey is doing the operation, so your wife is in safe hands.
[ترجمه ترگمان]، دکتر بیلی داره عمل رو انجام میده پس همسر شما در دستان آمنه
[ترجمه گوگل]دکتر بیلی این عملیات را انجام می دهد، بنابراین همسر شما در دستان شماست
[ترجمه گوگل]دکتر بیلی این عملیات را انجام می دهد، بنابراین همسر شما در دستان شماست
4. She is presently on trial at the Old Bailey.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله در دادگاه اولد بیلی محاکمه خواهد شد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در دادگاه قدیمی در بیلی قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در دادگاه قدیمی در بیلی قرار دارد
5. Their teacher Phil Bailey carefully guides them through rehearsals.
[ترجمه ترگمان]معلم آن ها، فیل بیلی با دقت آن ها را از rehearsals راهنمایی می کند
[ترجمه گوگل]معلم آنها فیل بیل به دقت آنها را از طریق تمرینات راهنمایی می کند
[ترجمه گوگل]معلم آنها فیل بیل به دقت آنها را از طریق تمرینات راهنمایی می کند
6. He knew Bailey was up to something. But what?
[ترجمه ترگمان] اون می دونست که بیلی به یه چیزی بستگی داره اما چی؟
[ترجمه گوگل]او می دانست که بیلی چیزی برایش دارد اما چی
[ترجمه گوگل]او می دانست که بیلی چیزی برایش دارد اما چی
7. Raymond Blanc, star of nouvelle cuisine, tells Paul Bailey about the philosophy behind his cooking.
[ترجمه ترگمان]ریموند بلان، ستاره غذاهای nouvelle، به پاول بیلی در مورد فلسفه پشت سر آشپزی خود می گوید
[ترجمه گوگل]ریموند بلان، ستاره غذاهای نوول، به پل بیلی درباره فلسفه ی آشپزی اش می گوید
[ترجمه گوگل]ریموند بلان، ستاره غذاهای نوول، به پل بیلی درباره فلسفه ی آشپزی اش می گوید
8. Kim Bailey is next in line to replace Chris Finlay as managing director.
[ترجمه ترگمان]کیم بیلی در صف بعدی قرار دارد تا کریس Finlay را به عنوان مدیر اداره کند
[ترجمه گوگل]کیم بیلی در خط بعدی جایگزین کریس فیلیلی مدیرعامل است
[ترجمه گوگل]کیم بیلی در خط بعدی جایگزین کریس فیلیلی مدیرعامل است
9. Bailey regaled the customers with tales of our exploits.
[ترجمه ترگمان]بیلی با داستان هایی درباره شاهکارهای ما دوست داشت
[ترجمه گوگل]بیلی مشتریان را با داستان های سوء استفاده های ما سرقت کرد
[ترجمه گوگل]بیلی مشتریان را با داستان های سوء استفاده های ما سرقت کرد
10. Bailey began celebrating the victory well before the line, raising one arm into the air and cruising through the tape.
[ترجمه ترگمان]بیلی شروع به جشن گرفتن پیروزی در برابر صف کرد و یک دستش را در هوا بلند کرد و از میان نوار بیرون رفت
[ترجمه گوگل]بیلی شروع به جشن پیروزی به خوبی قبل از خط، بالا بردن یک دست به هوا و از طریق نوار
[ترجمه گوگل]بیلی شروع به جشن پیروزی به خوبی قبل از خط، بالا بردن یک دست به هوا و از طریق نوار
11. Beetle Bailey will go through boot camp again and again, never to be promoted above private.
[ترجمه ترگمان]سوسک خارجی دوباره به اردوگاه go و دیگر هیچ وقت ارتقا پیدا نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]سوسک بیلی از طریق اردوگاه بوت بارها و بارها باز خواهد گشت، هرگز نباید بالاتر از خصوصی ارتقا یابد
[ترجمه گوگل]سوسک بیلی از طریق اردوگاه بوت بارها و بارها باز خواهد گشت، هرگز نباید بالاتر از خصوصی ارتقا یابد
12. Prosecutors, who were already furious with Bailey, soon got a reason to be even more angry with him.
[ترجمه ترگمان]prosecutors که قبلا از بیلی عصبانی بودند، به زودی دلیلی برای عصبانی شدن با او پیدا کرد
[ترجمه گوگل]دادستان، که قبلا با بیلی آشنا بودند، به زودی دلیلی برای عصبانیت او بیشتر شد
[ترجمه گوگل]دادستان، که قبلا با بیلی آشنا بودند، به زودی دلیلی برای عصبانیت او بیشتر شد
13. Bailey expressed irritation with the inaccurate reports in the media.
[ترجمه ترگمان]بیلی از گزارش ها نادرست در رسانه ها ابراز خشم کرد
[ترجمه گوگل]بیلی ابراز ناراحتی با گزارش های نادرست در رسانه ها دارد
[ترجمه گوگل]بیلی ابراز ناراحتی با گزارش های نادرست در رسانه ها دارد
14. But Jack managed to have Bailey taking a corner - and then Bailey heading the flag-kick into the net.
[ترجمه ترگمان]اما جک توانسته بود بیلی را به گوشه ای بکشد و بعد بیلی با لگد به تور ضربه بزند
[ترجمه گوگل]اما جک توانست بیلی را یک گوشه بگیرد - و سپس بیلی به پیروزی پرچم به توپ ضربه زد
[ترجمه گوگل]اما جک توانست بیلی را یک گوشه بگیرد - و سپس بیلی به پیروزی پرچم به توپ ضربه زد
15. Bailey converted again, with a twisting, spinning six-footer, and the Bruins had finally found some offensive rhythm.
[ترجمه ترگمان]بیلی دوباره تغییر شکل داد، با چرخش، چرخش ۱۸۰ - footer، و تیم Bruins بالاخره یک ریتم تهاجمی پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]بیلی دوباره با چرخش، چرخش شش پاکن، و Bruins در نهایت یک ریتم توهین آمیز پیدا کرد
[ترجمه گوگل]بیلی دوباره با چرخش، چرخش شش پاکن، و Bruins در نهایت یک ریتم توهین آمیز پیدا کرد
کلمات دیگر: