کلمه جو
صفحه اصلی

bagman


(انگلیس)، مامور فروش (سیار)، بازرگان سیار

انگلیسی به فارسی

(انگلیس) مأمور فروش (سیار)


(انگلیس) (عامیانه) میانجی، کارچاق کن


بیکمن


انگلیسی به انگلیسی

• traveling salesmen (british)

جملات نمونه

1. To introduce a bagman was one of the worst crimes in hunting's social calendar.
[ترجمه ترگمان]برای معرفی یک bagman، یکی از بدترین جرائم مربوط به شکار در تقویم اجتماعی است
[ترجمه گوگل]معرفی یک بگمن یکی از بدترین جنایات در تقویم اجتماعی شکار بود

2. He's not a born bagman and works on diligence and resolution.
[ترجمه ترگمان]او یک تاجر متولد نشده است و با پشت کار و پشت کار کار می کند
[ترجمه گوگل]او یک بنجی متولد نشده است و در تلاش و استقامت کار می کند

3. Japan had two shoes factory to send a bagman to promote shoe respectively.
[ترجمه ترگمان]ژاپن یک کارخانه کفش داشت که به ترتیب یک تاجر را به ترتیب برای تبلیغ کفش بفرستد
[ترجمه گوگل]ژاپن دو کارخانه کفش برای ارسال یک bagman به منظور ارتقاء کفش به ترتیب بود

4. Computer won't make mistake, bagman importunate is saying.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها گفت: کامپیوتر اشتباه نمی کند
[ترجمه گوگل]کامپیوتر اشتباه مرتکب اشتباه می شود

5. After two bagman arrive the following day, the plant that gives oneself each sent a telegram.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که بگمن روز بعد رسید، کارخانه ای که خودش به خودش می دهد تلگرافی را ارسال کرد
[ترجمه گوگل]بعد از دو روز بارانی، روز بعد، گیاهانی که به خودشان می فرستند، یک تلگراف ارسال می کنند

6. Bagman, It describes a go-between. The go-between sees to it that money is passed – often illegally – from one person to another.
[ترجمه ترگمان]بگمن، یه حرکت بین این دو رو توصیف می کنه رابطه بین این دو، این است که پول اغلب بصورت غیر قانونی از یک شخص به فرد دیگر منتقل می شود
[ترجمه گوگل]بگمان، این یک بین رفتن را توصیف می کند  بین رفتن می بیند که پول از یک شخص به دیگری منتقل می شود - اغلب به طور غیرقانونی

7. One is bagman. It describes a go-between. The go-between sees to it that money is passed – often illegally – from one person to another.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها، bagman است این یک رابطه بین این دو را توصیف می کند رابطه بین این دو، این است که پول اغلب بصورت غیر قانونی از یک شخص به فرد دیگر منتقل می شود
[ترجمه گوگل]یکی بگمار هست این توصیف یک بین رفتن است  بین رفتن می بیند که پول از یک شخص به دیگری منتقل می شود - اغلب به طور غیرقانونی

8. Bagman It describes a go - go - it that money is passed – often illegally – from one person to another.
[ترجمه ترگمان]بگمن توضیح می دهد که این پول به طور غیرقانونی از یک طرف به فرد دیگر منتقل می شود
[ترجمه گوگل]بممن آن را توصیف می کند برو - آن است که پول منتقل می شود - اغلب به طور غیرقانونی - از یک شخص به دیگری

9. Company a shoemaking, sent two bagman to go early or late an insularity undertakes market survey.
[ترجمه ترگمان]Company، کفاشی، که دو تاجر را به insularity فرستاد تا زود یا دیر به insularity برود و تحقیق بازار را به عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]شرکت کفش زدن، ارسال دو bagman به زود یا اواخر یک جزیره را بررسی بررسی بازار

10. You are awaited a bit, bagman says, you had needed.
[ترجمه ترگمان]بگمن گفت: تو یه کمی منتظر شدی، تو احتیاج داشتی
[ترجمه گوگل]شما کمی منتظر هستید، بگمن می گوید، شما نیاز داشتید

11. Go up after the island, bagman A and B send a telegram to his factory severally.
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن به جزیره، bagman و ب، یک تلگراف برای تک تک factory بفرست
[ترجمه گوگل]بعد از این جزیره بروید، Bagman A و B یک تلگراف را به طور جدی به کارخانه خود ارسال می کنند

12. Passed before long, a children goes, bagman asks he: " Is your home adult still quarrelling? "
[ترجمه ترگمان]قبل از این که بچه دار به شن، یه بچه پیش میره و از او سوال می کند: \"آیا بزرگ سال خانگی است که هنوز دعوا می کند؟\"
[ترجمه گوگل]پیش از آنکه فرزندانش را بگذراند، می گوید: "آیا خانه ی بالغ شما هنوز در حال نزاع است؟"

13. She danced with Ludo Bagman ( GF 23 ).
[ترجمه ترگمان]اون با لودوبگمن رقصید …
[ترجمه گوگل]او با Ludo Bagman (GF 23) رقص کرد

14. For example, Rookwood was an old friend of Ludo Bagman's father, and Bagman passed him information, apparently quite innocently.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، روک وود دوست قدیمی لو دو بگمن بود و بگمن به او اطلاعات داده بود، ظاهرا کاملا معصومانه به او اطلاعات داده بود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، روکودو یک دوست قدیم پدر لودو بگمان بود و بگمن اطلاعاتی را که ظاهرا کاملا بی گناه به او داده بود، به وی انتقال داد


کلمات دیگر: