کلمه جو
صفحه اصلی

edged


لبه دار، ـ دم، کنار، نبش، کناره، تیزی، برندگی، دارای لبه تیز کردن، تحریک کردن، کم کم پیش رفتن، اریب وار پیش رفتن لبه

انگلیسی به فارسی

لبه‌دار، ـ لبه، ـ دم


انگلیسی به انگلیسی

• having a certain kind of edge, having a number of edges (double-edged, etc.)

جملات نمونه

1. edged
لبه دار،ـ لبه،ـ دم

2. he edged out his opponent six to five
رقیب را شش به پنج شکست داد.

3. she edged her way to the window
با تانی به طرف در رفت.

4. she edged the curtain with lace
او به پرده،حاشیه ی توری زد.

5. be edged with (something)
در حاشیه ی (چیزی) قرار داشتن،احاطه شدن

6. a road edged with grass
جاده ای که حاشیه ی آن چمن کاری شده است

7. the truck edged him off the road
کامیون،اتومبیل او را از جاده خارج راند.

8. her jacket was edged with black fur
حاشیه ی کت او از خز سیاه بود.

9. the tennis court was edged with grass
اطراف زمین تنیس چمن کاشته بودند.

10. She edged her way into the hall.
[ترجمه ترگمان]او راهش را به سمت هال باز کرد
[ترجمه گوگل]او راه خود را به سالن می اندازد

11. Jack edged the dictionary in on the bookshelf.
[ترجمه ترگمان]جک کتاب لغت را به سمت کتابخانه کشید
[ترجمه گوگل]جک متوقف شد فرهنگ لغت در قفسه کتاب

12. An arrow with a four - edged head is shot from a crossbow.
[ترجمه ترگمان]یه پیکان با یه تیر چهار لبه از کمان crossbow تیر خورده
[ترجمه گوگل]یک فلش با یک سر چهار گوشه از یک کمانش گرفته شده است

13. Inflation has edged up to 5% over the last two years.
[ترجمه ترگمان]تورم در طی دو سال گذشته به ۵ درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]تورم در طی دو سال گذشته به 5 درصد رسیده است

14. The little boat edged away quietly, while no one was looking.
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک آرام کنار می رفت، در حالی که هیچ کس به آن نگاه نمی کرد
[ترجمه گوگل]قایق کوچک بی سر و صدا آرام بود، در حالی که هیچ کس به دنبال آن نبود

15. He edged me off the road.
[ترجمه ترگمان]او مرا از جاده کنار کشید
[ترجمه گوگل]او مرا از جاده دور کرد


کلمات دیگر: