کلمه جو
صفحه اصلی

dates

انگلیسی به فارسی

تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما، تاریخ گذاشتن، تاریخ گذاردن، مدت معین کردن


انگلیسی به انگلیسی

• dates of a person's birth and death (e.g. "wolfgang amadeus mozart's dates were 1756 to 1791)

جملات نمونه

1. dates have hard stones
هسته ی خرما سخت است.

2. his dates were engraved on his tombstone
تاریخ زاد و مرگش را روی سنگ قبرش کنده بودند.

3. stoned dates
خرمای بی هسته

4. these dates are very sweet
این خرماها خیلی شیرین اند.

5. remember the dates until the examinations
تاریخ ها را تا بعد از امتحان به خاطر بسپار.

6. stone the dates
هسته ی خرماها را در بیاور.

7. this custom dates from the sassanian times
این رسم از زمان ساسانیان آغاز شده است،این رسم به دوره ی ساسانیان می رسد.

8. this hairstyle really dates you
این مدل مو،تو را واقعا پیر نشان می دهد.

9. the institution of this custom dates back to the safavid period
برقراری این رسم به دوران صفویان برمی گردد.

10. an old history professor who was woolly on dates
استاد کهنسال تاریخ که تاریخ ها را قاتی می کرد

پیشنهاد کاربران

قرار ملاقات

خرما

تاریخ شروع و پایان چیزی

خرما - تاریخ

ملاقات دختر و پسر

خرما/ ماه ( تاریخ ) /ملاقاتی
dates flavor are reall tasty
مزه خرما ها خیلی خوشمزه هستند

?what's today's date
امروز چه ماهی هست؟
it look like we have dates
به نظر میرسه ملاقتی داریم

تاریخ و خرما


کلمات دیگر: