کلمه جو
صفحه اصلی

gaspingly


نفس زنان، ارزوکنان

انگلیسی به انگلیسی

• in gasps, with short labored breaths

جملات نمونه

1. Xiao Wu at the venue gaspingly.
[ترجمه ترگمان]Xiao وو در محل venue
[ترجمه گوگل]شیائو وو در محل ضرب و شتم

2. I love to hear him turning his key in the lock. I love to hear him calling out my name gaspingly as soon as he steps across our threshold.
[ترجمه ترگمان] دوست دارم بشنوم که کلیدش رو قفل کرده دوست دارم صدایش را بشنوم، به محض اینکه از آستانه در ما عبور می کند، اسمم را به صدا درمی آورد
[ترجمه گوگل]من عاشق شنیدن حرف زدن کلید او در قفل هستم من عاشق شنیدن صدای اسم من، به زودی او را در حالی که از آستانه عبور می کند بیرون می کشد

3. Stop it, Horatio! Listen! You must live to tell this sad story to the world, " cried Hamlet gaspingly. "
[ترجمه ترگمان]تمومش کن Horatio! گوش کن! هملت gaspingly فریاد می زند: \" شما باید زندگی کنید تا این داستان غم انگیز را به جهانیان بگویید
[ترجمه گوگل]متوقف کن، هورا تیو! گوش بده! شما باید زندگی کنید تا این داستان غم انگیز را به جهان بگوید، 'هاملت گریه کرد '

4. You must live to tell this sad story to the world, " cried Hamlet gaspingly . "
[ترجمه ترگمان]هملت gaspingly فریاد می زند: \" شما باید زندگی کنید تا این داستان غم انگیز را به جهانیان بگویید
[ترجمه گوگل]شما باید زندگی کنید تا این داستان غم انگیز را به جهان بگوید، 'هاملت گریه کرد '

5. I love to hear him turning his key in the lock. I love to hear him calling my name gaspingly as soon as he steps across our threshold.
[ترجمه ترگمان] دوست دارم بشنوم که کلیدش رو قفل کرده دوست دارم صدایش را بشنوم، به محض اینکه از آستانه در ما عبور می کند، اسمم را صدا می زند
[ترجمه گوگل]من عاشق شنیدن حرف زدن کلید او در قفل هستم من عاشق شنیدن صدای او با نام زنگ زدن به زود به عنوان او در سراسر آستانه ما قدم می زند


کلمات دیگر: