در حال کچل یا تاس شدن
balding
در حال کچل یا تاس شدن
انگلیسی به فارسی
درحال کچل یا تاس شدن
طلسم
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: losing one's hair; becoming bald.
- The balding actor wore a toup�e in his most recent film.
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه کچل در تازه ترین فیلم خود یک toupe به پا کرد
[ترجمه گوگل] بازیگر مرد عنکبوتی در تازه ترین فیلم خود را به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلم شناخته شد
[ترجمه گوگل] بازیگر مرد عنکبوتی در تازه ترین فیلم خود را به عنوان یکی از بهترین بازیگران فیلم شناخته شد
- His balding scalp got a sunburn on the hiking trip.
[ترجمه ترگمان] پوست کله کچل او در سفر hiking آفتاب سوختگی شدیدی داشت
[ترجمه گوگل] پوست سر خود را در سفر پیاده روی آفتاب سوختگی گرفت
[ترجمه گوگل] پوست سر خود را در سفر پیاده روی آفتاب سوختگی گرفت
• process of shedding hair, process of going bald
shedding hair, losing hair, going bald
someone who is balding is losing their hair.
shedding hair, losing hair, going bald
someone who is balding is losing their hair.
جملات نمونه
1. a balding man of forty
مرد چهل ساله ی دچار ریزش مو
2. He was already balding at the age of 2
[ترجمه ترگمان]او قبلا در سن ۲ سالگی کچل بود
[ترجمه گوگل]او در سن 2 سالگی در حال سوختن بود
[ترجمه گوگل]او در سن 2 سالگی در حال سوختن بود
3. He wore a straw hat to keep his balding head from getting sunburned.
[ترجمه ترگمان]کلاه حصیری بر سر داشت که سر balding را از آفتاب سوخته شدن دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]او یک کلاه نی داشت تا سر خود را از آفتاب سوختگی نگه دارد
[ترجمه گوگل]او یک کلاه نی داشت تا سر خود را از آفتاب سوختگی نگه دارد
4. He's in his twenties but already balding.
[ترجمه ترگمان]او در بیست سالگی، اما در حال کچل شدن است
[ترجمه گوگل]او در دهه بیست سالگی خود است اما در حال حاضر سرحال است
[ترجمه گوگل]او در دهه بیست سالگی خود است اما در حال حاضر سرحال است
5. If these emotions stirred under the stubbly balding crown, Charlie showed none of them.
[ترجمه ترگمان]اگر این هیجانات، در زیر تاج سر تاس شان تکان می خوردند، چارلی هیچ کدام از آن ها را نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]اگر چنین عواطفی در زیر تاج سرگردان خم شد، چارلی هیچکدام از آنها را نشان نداد
[ترجمه گوگل]اگر چنین عواطفی در زیر تاج سرگردان خم شد، چارلی هیچکدام از آنها را نشان نداد
6. Parker was a career State Department official, tall, balding, with a cautious, academic mien.
[ترجمه ترگمان]پارکر یک مقام وزارت امور خارجه بود که اندامی بلند و طاس داشت و ظاهری محتاط و آکادمیک داشت
[ترجمه گوگل]پارکر یک مقام رسمی وزارت امور خارجه بود، قد بلند، سرگردان، با محتاطانه، دانشگاه علمی
[ترجمه گوگل]پارکر یک مقام رسمی وزارت امور خارجه بود، قد بلند، سرگردان، با محتاطانه، دانشگاه علمی
7. He was balding the way a lot of professional football players were balding.
[ترجمه ترگمان]او در حال کچل شدن تعداد زیادی بازیکن حرفه ای فوتبال بود
[ترجمه گوگل]او در حالیکه بسیاری از بازیکنان حرفه ای فوتبال را خوشحال می کرد، چسبیده بود
[ترجمه گوگل]او در حالیکه بسیاری از بازیکنان حرفه ای فوتبال را خوشحال می کرد، چسبیده بود
8. Johnny was a show-off - a balding braggart who was later proved to be a liar.
[ترجمه ترگمان]جانی a لاف زن بود که بعدها معلوم شد دروغ گو است
[ترجمه گوگل]جانی یک نمایش خیره کننده بود - یک فرمانروای غم انگیز که بعدها به دروغ گفته شد
[ترجمه گوگل]جانی یک نمایش خیره کننده بود - یک فرمانروای غم انگیز که بعدها به دروغ گفته شد
9. A balding red-faced man walked down the steps from the doorway.
[ترجمه ترگمان]مرد کچل کچل کچل از پله ها پایین آمد
[ترجمه گوگل]یک مرد قرمز رو به جلویی گام هایی را از در ورودی راه می انداخت
[ترجمه گوگل]یک مرد قرمز رو به جلویی گام هایی را از در ورودی راه می انداخت
10. A meticulous tinkerer with a balding pate and a white-frosted red beard, he is as stern as a preacher.
[ترجمه ترگمان]زنی با موهای کله تاس و ریش قرمز رنگ و مو قرمزی به اندازه یک واعظ سختگیر است
[ترجمه گوگل]یک جادوگر دقیق با یک کاسه چنبره و یک ریش قرمز سفید مایل به یخ، او به عنوان یک سخنران استار است
[ترجمه گوگل]یک جادوگر دقیق با یک کاسه چنبره و یک ریش قرمز سفید مایل به یخ، او به عنوان یک سخنران استار است
11. He wore washed-out, balding corduroy trousers wrinkled with their own tightness.
[ترجمه ترگمان]شلوار مخمل کبریتی پوشیده بود و شلوار مخمل کبریتی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او لباس های شلوار نازک و شلوده با شلوارهای کم چرب را پوشید
[ترجمه گوگل]او لباس های شلوار نازک و شلوده با شلوارهای کم چرب را پوشید
12. Harry the sound man is a pleasant, fifty-year-old balding fellow.
[ترجمه ترگمان]هری آن مرد بی روح و پنجاه ساله بود
[ترجمه گوگل]هری مردی صمیمی، یک مرد خوش تیپ، پنجاه ساله است
[ترجمه گوگل]هری مردی صمیمی، یک مرد خوش تیپ، پنجاه ساله است
13. Looking down at the top of Joe's balding pate, Michael listened to the haunting childish voice and could have cried.
[ترجمه ترگمان]به بالای کله تاس جو نگاه کرد، مایکل به صدای بچگانه haunting گوش می داد و می توانست فریاد بزند
[ترجمه گوگل]مایکل به صدای کودکانه غم انگیز نگاه کرد و میکشید و می توانست گریه کند
[ترجمه گوگل]مایکل به صدای کودکانه غم انگیز نگاه کرد و میکشید و می توانست گریه کند
14. A balding man with a plump face, his eyes shifted back and forth from his interpreter to the judge.
[ترجمه ترگمان]مرد کچل با چهره ای فربه، چشمانش از مترجم خود به طرف قاضی برگشت
[ترجمه گوگل]مرد چاق با چهره ای پر از چهره، چشم هایش را از مترجم خود به قاضی نقل مکان کرد
[ترجمه گوگل]مرد چاق با چهره ای پر از چهره، چشم هایش را از مترجم خود به قاضی نقل مکان کرد
a balding man of forty
مرد چهل سالهی دچار ریزش مو
کلمات دیگر: