کلمه جو
صفحه اصلی

fanged


دندان دار، نیشدار، تیزچنگ

انگلیسی به فارسی

fanged


انگلیسی به انگلیسی

• having sharp pointed teeth, having fangs

جملات نمونه

1. Dogs came lunging forward with their fangs bared.
[ترجمه ترگمان]سگ ها با دندان های نیش باز جلو امدند
[ترجمه گوگل]سگها با زانوهایشان به جلو حرکت می کردند

2. The wolf growled and bared its sharp fangs.
[ترجمه ترگمان]گرگ غرید و دندان های تیزش را نمایان کرد
[ترجمه گوگل]گرگ می لرزید و لگن های تیز خود را تکان داد

3. The snake sank its fangs into its victim.
[ترجمه ترگمان]مار نیش خود را در میان قربانی فرو برد
[ترجمه گوگل]مار مارها را به قربانی تبدیل می کند

4. The dog growled and bared its fangs.
[ترجمه ترگمان]سگ غرشی کرد و دندان هایش را برهنه کرد
[ترجمه گوگل]سگ رشد کرد و لگد زد

5. The cobra sank its venomous fangs into his hand.
[ترجمه ترگمان]مار کبری نیش زهرآگین خود را در دستش فرو برد
[ترجمه گوگل]کبرا دروغ های سمی خود را به دستش فرو برد

6. The dog growled and showed its fangs.
[ترجمه ترگمان]سگ غرشی کرد و fangs را نشان داد
[ترجمه گوگل]سگ رشد کرد و نشانهایش را نشان داد

7. The wind fanged his face.
[ترجمه ترگمان]باد به صورتش می خورد
[ترجمه گوگل]باد چهره اش را فشرد

8. Ko-Ko must be getting a little long in the fang by now.
[ترجمه ترگمان]کره کو قبل از این باید کمی طول بکشد
[ترجمه گوگل]Ko-Ko باید تا به حال کمی طولانی در زانو

9. The snake fanged him.
[ترجمه ترگمان]مار او را تیز کرد
[ترجمه گوگل]مار مار زد

10. I remembered the animals on the fang and how they had behaved when one mounted the other.
[ترجمه ترگمان]به یاد حیوانات نیش و افتادم که وقتی یکی از آن ها سوار شده بود چه رفتاری داشتند
[ترجمه گوگل]من حیوانات را در قورباغه به یاد می آورم و چگونه آنها رفتار می کردند زمانی که یک نفر دیگر را نصب کرد

11. A rattlesnake's fangs are neatly folded away when not in use but are swung forward for the strike.
[ترجمه ترگمان]دندان های نیش مار زنگی را به طور مرتب تا کرده اند که نه در استفاده از آن، بلکه برای حمله به جلو حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که در حال استفاده نباشند، زانوهای لرزه ای به طور منظم روی هم قرار می گیرند اما برای اعتصاب به جلو حرکت می کنند

12. Fang would play an important role in the next round of student demonstrations at the end of 198
[ترجمه ترگمان]فنگ در دور بعدی تظاهرات دانشجویی در پایان سال ۱۹۸ همچنان نقش مهمی بازی می کند
[ترجمه گوگل]Fang در دور بعدی تظاهرات دانشجویی در پایان سال 198 نقش مهمی ایفا خواهد کرد

13. But after he bares his fangs, she wobbles as if the blood had been sucked from her veins.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از اینکه او دندان هایش را نشان می دهد، روی تلو تلو می خورد انگار که خون از رگ هایش مکیده شده است
[ترجمه گوگل]اما بعد از اینکه لگد زخم او را میپوشاند، او به طوری که خون از رگهایش مکیده میشود، تکان میخورد

14. She could almost feel the fangs at her throat, and knew the real cause of the choking sensation was fear.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا می توانست نیش نیش را در گلویش حس کند و علت واقعی احساس خفگی را می دانست
[ترجمه گوگل]او تقریبا می تواند احساس کند که گنگ در گلویش است و می داند که علت اصلی احساس خفگی ترس است

15. Advanced levers of power, like a snake's fang or an orchid's flower, came far later.
[ترجمه ترگمان]قدرت levers پیشرفته، مانند دندان مار یا گل یک گل ارکیده، بعدا منتشر شد
[ترجمه گوگل]اهرمهای پیشرفته مانند زگیل مار یا گل ارکیده خیلی زود آمد


کلمات دیگر: