gastrocnemius
gastrocnemius
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• calf muscle (anatomy)
جملات نمونه
1. Healthy men received rolling manipulation on left gastrocnemius muscle in prone position. Average volume flow(VF)in popliteal artery was measured by Doppler before and after rolling manipulation.
[ترجمه ترگمان]مردان سالم به سمت چپ عضله gastrocnemius در موقعیت مستعد به عمل آمدند جریان متوسط جریان (VF)در شریان popliteal توسط داپلر قبل و بعد از دستکاری در حرکت اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]مردان سالم دستکاری نورد در عضله گاستروکنیموس چپ در موقعیت پایدار دریافت کردند متوسط جریان حجمی (VF) در شریان پاپیلیتال قبل و بعد از دستکاری غلاف توسط داپلر اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]مردان سالم دستکاری نورد در عضله گاستروکنیموس چپ در موقعیت پایدار دریافت کردند متوسط جریان حجمی (VF) در شریان پاپیلیتال قبل و بعد از دستکاری غلاف توسط داپلر اندازه گیری شد
2. Two fresh gastrocnemius muscle specimens were warmed and flushed with warm 0. 9%NaCl then injecting 0. 1%methylene blue through the medial sural artery.
[ترجمه ترگمان]دو نمونه ماهیچه ای دیگر گرم شدند و با گرم کردن گرم شدند سپس NaCl ۹ % % Nacl را تزریق کرد متیلن بلوز آبی از طریق سرخرگ sural میانی آبی است
[ترجمه گوگل]دو نمونه عضلانی gastrocnemius گرم و گرم شده با گرم 9/0٪ NaCl و پس از تزریق 0/1٪ متیلن آبی از طریق شریان عصبی Medial
[ترجمه گوگل]دو نمونه عضلانی gastrocnemius گرم و گرم شده با گرم 9/0٪ NaCl و پس از تزریق 0/1٪ متیلن آبی از طریق شریان عصبی Medial
3. Then threaded concentric pin electrode into gastrocnemius with intrafascicular electrode as stimulating electrode, the signal was recorded.
[ترجمه ترگمان]سپس، الکترود pin متحد را به gastrocnemius با الکترود intrafascicular به عنوان الکترود تحریک کردند، سیگنال ثبت شد
[ترجمه گوگل]سپس الکترود پین کانکتور رشته ای به الکترود گاستروسنیموس با الکترود داخل الکتریکی به عنوان الکترود تحریک کننده سیگنال ثبت شد
[ترجمه گوگل]سپس الکترود پین کانکتور رشته ای به الکترود گاستروسنیموس با الکترود داخل الکتریکی به عنوان الکترود تحریک کننده سیگنال ثبت شد
4. Gastrocnemius and soleus muscle are very important leg muscles. So their characteristic affect the improvement of many sports programmes athletes' performance, such as track and field, high jump, etc.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه Gastrocnemius و soleus ماهیچه های پای بسیار مهمی هستند بنابراین مشخصه آن ها بر بهبود بسیاری از برنامه های ورزشی ورزش کاران، مانند ردیابی و می دانی، پرش ارتفاع و غیره تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]عضلات Gastrocnemius و soleus عضلات پا بسیار مهم هستند بنابراین ویژگی آنها بر بهبود بسیاری از برنامه های ورزشی برنامه های ورزشی، مانند مسیر و زمینه، پرش بالا، و غیره
[ترجمه گوگل]عضلات Gastrocnemius و soleus عضلات پا بسیار مهم هستند بنابراین ویژگی آنها بر بهبود بسیاری از برنامه های ورزشی برنامه های ورزشی، مانند مسیر و زمینه، پرش بالا، و غیره
5. The Achilles tendon that connects with soleus, gastrocnemius muscle and calcaneus behaves like a "three stings system".
[ترجمه ترگمان]تاندون آشیل که با soleus، ماهیچه gastrocnemius و calcaneus ارتباط برقرار می کند مانند \"سه سیستم stings\" رفتار می کند
[ترجمه گوگل]تاندون آشیل که با عضله soleus، gastrocnemius و calcaneus متصل می شود مانند سیستم 'سه زاویه' عمل می کند
[ترجمه گوگل]تاندون آشیل که با عضله soleus، gastrocnemius و calcaneus متصل می شود مانند سیستم 'سه زاویه' عمل می کند
6. Meanwhile, lipolytic metabolism in subcutaneous adipose tissue and gastrocnemius was also increased.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، متابولیسم lipolytic در بافت چربی زیرجلدی و gastrocnemius نیز افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در همین حال، متابولیسم لیپولیتیک در بافت چربی زیر جلدی و gastrocnemius نیز افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در همین حال، متابولیسم لیپولیتیک در بافت چربی زیر جلدی و gastrocnemius نیز افزایش یافت
7. Record position is tibialis anterior muscle and gastrocnemius muscle side healthy and trouble.
[ترجمه ترگمان]موقعیت رکورد tibialis ماهیچه قدامی و ماهیچه gastrocnemius سالم و مشکل ساز است
[ترجمه گوگل]موقعیت ریکاسیون عضله قدامی تیبیالیس و عضله گاستروکنیمی سالم و مشکل است
[ترجمه گوگل]موقعیت ریکاسیون عضله قدامی تیبیالیس و عضله گاستروکنیمی سالم و مشکل است
8. The animal model of nerve injury and gastrocnemius denervation was established by cutting the right tibial nerve.
[ترجمه ترگمان]مدل حیوانی جراحت عصبی و gastrocnemius denervation با قطع رابطه عصبی مصنوعی ایجاد شد
[ترجمه گوگل]مدل حیوانی آسیب عصبی و انقباض gastrocnemius با برش عصب راست تیتای بی
[ترجمه گوگل]مدل حیوانی آسیب عصبی و انقباض gastrocnemius با برش عصب راست تیتای بی
9. Objective: To provide anatomic basis for di-pedicle gastrocnemius myocutaneous flap in the treatment of soft tissue defect around heel combining Achilles's tendon defect.
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن اساس جانبی برای ایجاد دریچه مصنوعی برای ایجاد آسیب بافت نرم در برخورد با عیب و نقص بافت نرم حول یک پاشنه می چرخد
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین پایه آناتومیک فلپ میوکوپنی گاستروکنیمیوس در درمان ضایعات نرم بافت نرم در اطراف پاشنه ای با کمبود نقص تاندون آشیل
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین پایه آناتومیک فلپ میوکوپنی گاستروکنیمیوس در درمان ضایعات نرم بافت نرم در اطراف پاشنه ای با کمبود نقص تاندون آشیل
10. To stretch one muscle (the gastrocnemius), extend the knee, place the other hand on top of the ankle, and push in the opposite direction.
[ترجمه ترگمان]برای کشیدن یک ماهیچه (the)، زانو را دراز کنید، دست دیگر را روی قوزک قرار دهید و در جهت مخالف فشار دهید
[ترجمه گوگل]برای کشیدن یک عضله (gastrocnemius)، زانو را گسترش دهید، دست دیگر را روی بالای مچ پا قرار دهید و در جهت مخالف فشار دهید
[ترجمه گوگل]برای کشیدن یک عضله (gastrocnemius)، زانو را گسترش دهید، دست دیگر را روی بالای مچ پا قرار دهید و در جهت مخالف فشار دهید
11. Three patients required a local gastrocnemius flap.
[ترجمه ترگمان]سه بیمار نیازمند یک دریچه gastrocnemius محلی بودند
[ترجمه گوگل]سه بیمار نیاز به فلپ gastrocnemius محلی داشتند
[ترجمه گوگل]سه بیمار نیاز به فلپ gastrocnemius محلی داشتند
12. Recovery rate of gastrocnemius wet weight: The myoblast group was better than extracellular matrix gel group and saline group.
[ترجمه ترگمان]میزان بازیابی وزن مرطوب gastrocnemius: گروه myoblast از گروه ماتریکس خارج سلولی و گروه saline بهتر بود
[ترجمه گوگل]میزان بازیابی وزن مرطوب گاستروکنیمیس: گروه میوبلاست از گروه ژل ماتریکس خارج سلولی و گروه سالین بهتر بود
[ترجمه گوگل]میزان بازیابی وزن مرطوب گاستروکنیمیس: گروه میوبلاست از گروه ژل ماتریکس خارج سلولی و گروه سالین بهتر بود
13. How to find? Bear Hill acupuncture point in gastrocnemius muscle of the lower edge.
[ترجمه ترگمان]چطور پیدا کنیم؟ نقطه طب سوزنی را در ماهیچه gastrocnemius لبه پایینی نشان دهید
[ترجمه گوگل]چطوری پیدا کنم؟ نقطه ی طب سوزنی بورد هیل در عضله گاستروکنیموس لبه ی پایین
[ترجمه گوگل]چطوری پیدا کنم؟ نقطه ی طب سوزنی بورد هیل در عضله گاستروکنیموس لبه ی پایین
14. Compared with gastrocnemius and soleus muscle, gastrocnemius muscle acoustic signal' approximate entropy increases faster, but Soleus muscle acoustic signal' approximate entropy increase more gently.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با ماهیچه gastrocnemius و soleus، آنتروپی تقریبی سیگنال صوتی افزایش می یابد، اما آنتروپی تقریبی مقاومت ماهیچه به آرامی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با عضله gastrocnemius و soleus، سیگنال صوتی gastrocnemius عصبی 'تقریبا آنتروپی افزایش می یابد سریعتر، اما سیگنال صوتی عضله صوتی' تقریبا آنتروپی افزایش می یابد بیشتر به آرامی
[ترجمه گوگل]در مقایسه با عضله gastrocnemius و soleus، سیگنال صوتی gastrocnemius عصبی 'تقریبا آنتروپی افزایش می یابد سریعتر، اما سیگنال صوتی عضله صوتی' تقریبا آنتروپی افزایش می یابد بیشتر به آرامی
پیشنهاد کاربران
ماهیچه توام
شکمی ( آناتومی )
عضله دو قلو
عضله پشت ساق پا
به آن عضله خلفی بزرگ ساق پا یا سه سر ران هم گفته می شود
کلمات دیگر: