جمع حساب بدهکار تراز، بدهی
balance due
جمع حساب بدهکار تراز، بدهی
انگلیسی به انگلیسی
• amount owed, amount due to be paid
جملات نمونه
1. Your written confirmation includes an invoice for the balance due.
[ترجمه ترگمان]تایید نوشته شما شامل یک فاکتور برای تعادل است
[ترجمه گوگل]تایید کتبی شما شامل یک فاکتور برای تعادل است
[ترجمه گوگل]تایید کتبی شما شامل یک فاکتور برای تعادل است
2. Any further delay in paying your balance due cannot be accepted.
[ترجمه ترگمان]هرگونه تاخیر بیشتر در پرداخت بالانس شما را نمی توان قبول کرد
[ترجمه گوگل]هرگونه تاخیر بیشتر در پرداخت تعرفه شما قابل قبول نیست
[ترجمه گوگل]هرگونه تاخیر بیشتر در پرداخت تعرفه شما قابل قبول نیست
3. This refers to the increase in the Aggregate Balance due to interest payments on Exchange Fund paper.
[ترجمه ترگمان]این به افزایش تعادل کلی ناشی از پرداخت بهره بر روی کاغذ صندوق اوراق بهادار اشاره می کند
[ترجمه گوگل]این به افزایش موجودیت انباشتگی به دلیل پرداخت بهره در صندوق اوراق بهادار اشاره دارد
[ترجمه گوگل]این به افزایش موجودیت انباشتگی به دلیل پرداخت بهره در صندوق اوراق بهادار اشاره دارد
4. The variances in trade balance due to variation in the macro variables as well as the exchange rate change are examined by Impulse Response Functions and Variance Decomposition methods.
[ترجمه ترگمان]واریانس در تعادل تجاری به دلیل تغییر در متغیرهای کلان و نیز تغییر نرخ ارز توسط توابع واکنش تکانه ای و روش های تجزیه واریانس بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]تنوع در تعادل تجاری به دلیل تنوع در متغیرهای کلان و همچنین تغییر نرخ ارز توسط روش های توزیع واکنش ضربه و روش تجزیه واریانس مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تنوع در تعادل تجاری به دلیل تنوع در متغیرهای کلان و همچنین تغییر نرخ ارز توسط روش های توزیع واکنش ضربه و روش تجزیه واریانس مورد بررسی قرار گرفته است
5. May we remind you that there is a balance due on your account?
[ترجمه ترگمان]ممکن است به شما یادآوری کنیم که یک تعادل به خاطر حساب شما وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]ممکن است به شما یادآوری کنیم که تعادل در حساب شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]ممکن است به شما یادآوری کنیم که تعادل در حساب شما وجود دارد
6. The balance due me is $ 100.
[ترجمه ترگمان]تعادل بین من ۱۰۰ دلار است
[ترجمه گوگل]توازن به من 100 دلار است
[ترجمه گوگل]توازن به من 100 دلار است
7. Therefore it can either be seen as Susan's capital or as a current account balance due to Susan.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می توان آن را به عنوان پایتخت سوزان یا به عنوان یک حساب کاربری فعلی به خاطر سوزان دید
[ترجمه گوگل]بنابراین می توان آن را به عنوان سرمایه سوزان یا به عنوان یک توازن حساب جاری با توجه به سوزان دیده می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین می توان آن را به عنوان سرمایه سوزان یا به عنوان یک توازن حساب جاری با توجه به سوزان دیده می شود
8. We never complain that our wages are low, we never lose our mental balance due to those big townhouses you bought with the money you took from my meager wage.
[ترجمه ترگمان]ما هرگز شکایت نمی کنیم که دست مزد ما پایین است، ما هرگز تعادل روحی خود را به خاطر این townhouses بزرگ که با پولی که از حقوق ناچیز من خریداری کرده اید، از دست نمی دهیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز شکایت نمیکنیم که دستمزد ما پایین است، ما هرگز از دست دادن تعادل روانی خود با آن خانه های بزرگ که با پولی که از دستمزد ناکام من گرفتید، از دست دادم
[ترجمه گوگل]ما هرگز شکایت نمیکنیم که دستمزد ما پایین است، ما هرگز از دست دادن تعادل روانی خود با آن خانه های بزرگ که با پولی که از دستمزد ناکام من گرفتید، از دست دادم
9. Ship exports in general to take orders for the construction, hire purchase, a large number of long-term orders and fewer deposit to recover the balance due to the enterprise potential problems.
[ترجمه ترگمان]صادرات کشتی به طور کلی دستوراتی برای ساخت، استخدام، تعداد زیاد سفارشات بلند مدت و سپرده کم تر برای بازیابی تعادل ناشی از مشکلات بالقوه شرکت است
[ترجمه گوگل]صادرات کشتی به طور کلی برای سفارشات ساخت و ساز، خرید اجاره، تعداد زیادی از سفارشات بلند مدت و سپرده کمتر برای بازبینی تعادل به علت مشکلات بالقوه شرکت است
[ترجمه گوگل]صادرات کشتی به طور کلی برای سفارشات ساخت و ساز، خرید اجاره، تعداد زیادی از سفارشات بلند مدت و سپرده کمتر برای بازبینی تعادل به علت مشکلات بالقوه شرکت است
10. In the past, the minimum generally was about equal to the mortgage balance due.
[ترجمه ترگمان]در گذشته، حداقل به طور کلی معادل با نرخ وام مسکن بود
[ترجمه گوگل]در گذشته، حداقل به طور کلی در حدود برابر با تعرفه وام مسکن بود
[ترجمه گوگل]در گذشته، حداقل به طور کلی در حدود برابر با تعرفه وام مسکن بود
11. The application program asks the DBMS for data by field pine, for example, I coded representation of "give customer name and balance due" would be sent to he DBMS.
[ترجمه ترگمان]برنامه کاربردی از the برای داده برای مثال از درخت کاج می خواهد، برای مثال، یک نمایش \"به نام مشتری و تعادل\" را با توجه به \"would\" به او ارسال می کند
[ترجمه گوگل]برای مثال، برنامه کاربردی DBMS برای داده ها را از طریق کاج های مزرعه جستجو می کند، به عنوان مثال، من نمایش داده شده "نام مشتری و تعادل به علت" به DBMS فرستاده می شود
[ترجمه گوگل]برای مثال، برنامه کاربردی DBMS برای داده ها را از طریق کاج های مزرعه جستجو می کند، به عنوان مثال، من نمایش داده شده "نام مشتری و تعادل به علت" به DBMS فرستاده می شود
12. Where the host is weakened or less capable to protect itself and maintain balance due to an infestation, the host naturally becomes more susceptible to other diseases.
[ترجمه ترگمان]جایی که میزبان تضعیف یا کم تر قادر به حفاظت از خودش و حفظ تعادل ناشی از هجوم است، میزبان به طور طبیعی بیشتر مستعد بیماری های دیگر می شود
[ترجمه گوگل]میزبان ضعیف و یا کمتر توانایی خود را حفظ و حفظ تعادل به دلیل آلودگی، میزبان به طور طبیعی بیشتر حساس به بیماری های دیگر است
[ترجمه گوگل]میزبان ضعیف و یا کمتر توانایی خود را حفظ و حفظ تعادل به دلیل آلودگی، میزبان به طور طبیعی بیشتر حساس به بیماری های دیگر است
13. This job was better, but I still felt out of balance due to the two hour daily commute (one hour each way) and the on-call nature of the job.
[ترجمه ترگمان]این کار بهتر بود، اما من هنوز با توجه به دو ساعت رفت و آمد روزانه (یک ساعت در هر روش)و ماهیت تماس با آن احساس می کردم که از تعادل خارج می شوم
[ترجمه گوگل]این کار بهتر بود، اما من هنوز از تعادل ناشی از رفت و آمد روزانه دو ساعته (هر ساعت به مدت یک ساعت) و ماهیت در حال مکالمه کار بودم
[ترجمه گوگل]این کار بهتر بود، اما من هنوز از تعادل ناشی از رفت و آمد روزانه دو ساعته (هر ساعت به مدت یک ساعت) و ماهیت در حال مکالمه کار بودم
14. Please remit payment by checks when there is a balance due in your account.
[ترجمه ترگمان]لطفا پرداخت را با چک کردن چک کنید که یک بالانس در حساب شما وجود دارد
[ترجمه گوگل]لطفا در صورت عدم وجود تعادل در حساب خود، پرداخت را با چک انجام دهید
[ترجمه گوگل]لطفا در صورت عدم وجود تعادل در حساب خود، پرداخت را با چک انجام دهید
پیشنهاد کاربران
مابه التفاوت
مانده معوق
کلمات دیگر: