کلمه جو
صفحه اصلی

callousness

انگلیسی به فارسی

خستگی


انگلیسی به انگلیسی

• hardness; heartlessness, lack of sympathy

جملات نمونه

1. For six weeks a jury has heard the callousness with which the lorry driver treated his human cargo.
[ترجمه بابک جعفری] هیات منصفه ای به مدت شش هفته شنونده این مساله بود که راننده کامیون چگونه با بی مبالاتی با محموله بار انسانی خود رفتار کرده بود
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه به مدت شش هفته همان سنگدلی را که راننده کامیون حامل محموله انسان بود را شنیده بود
[ترجمه گوگل]برای شش هفته، هیئت منصفه شنیده بود که رانندگی کامیون با محموله های انسانی او را مورد آزمایش قرار داده است

2. He retreated from it into callousness.
[ترجمه ترگمان]از آن به بی عاطفه و سنگدلی عقب نشینی کرد
[ترجمه گوگل]از عقب عقب نشینی کرد

3. In the face of enduring human callousness how can man persist with his compromises?
[ترجمه ترگمان]در رویارویی با سنگدلی انسانی، چگونه انسان می تواند با سازش خود پافشاری کند؟
[ترجمه گوگل]در مواجهه با بی قراری انسان، چگونه می تواند انسان با مصالحه خود باقی بماند؟

4. I will never forgive that doctor his callousness.
[ترجمه ترگمان]من هرگز این دکتر callousness را نخواهم بخشید
[ترجمه گوگل]من هرگز این دکتر را ببخشمتش

5. The callousness of the Chinese is bound to strike every Anglo - Saxon.
[ترجمه ترگمان]این سنگدلی چینی ملزم به حمله به تمام Saxon است
[ترجمه گوگل]فشار خون چینی ها به هر Anglo-Saxon حمله می کند

6. The issue of callousness has become a viral topic of discussion in China since the hit-and-run last month in Guangdong province.
[ترجمه ترگمان]مساله سنگدلی، موضوع ویروسی بحث در چین از ماه گذشته در استان Guangdong است
[ترجمه گوگل]از ماه جولای گذشته در استان گوانگدونگ، موضوع خشونت در چین موضوع بحث و جدل در چین بوده است

7. I felt ashamed for the callousness of the government in tackling land speculation.
[ترجمه ترگمان]از سنگدلی دولت در برخورد با گمانه زنی های زمین احساس شرم کردم
[ترجمه گوگل]برای خستگی دولت در مقابله با گمانه زنی های زمینی شرمنده شدم

8. She also lacks the callousness required of a truly great leader.
[ترجمه ترگمان]او همچنین فاقد بی عاطفگی لازم برای یک رهبر واقعا بزرگ است
[ترجمه گوگل]او همچنین فاقد خواسته ی یک رهبر واقعا بزرگ است

9. Your ruthless watching let me be helpless, your callousness deny paying since my these days.
[ترجمه ترگمان]بی رحمی شما به من اجازه می دهد تا ناتوان باشم، callousness از این که این روزها به من پول می دهد، انکار می کنید
[ترجمه گوگل]تماشای بی رحمانه من اجازه ندهم که ناراضی باشم

10. It was characteristic of an old, atavistic callousness that went with her delicacy.
[ترجمه ترگمان]این یکی از خصوصیات اخلاقی کهنه و atavistic بود که با ظرافت خاص خود پیش می رفت
[ترجمه گوگل]این مشخصه ی یک خستگی قدیمی است، که با ظرافت او رفت

11. He remembered with what callousness he had watched her.
[ترجمه ترگمان]به یاد آورد که به چه زبونی او را نگاه کرده بود
[ترجمه گوگل]او به خاطر اینکه چشمانش او را تماشا کرده بود به یاد می آورد

12. We were embittered by his callousness.
[ترجمه ترگمان]از سنگدلی او ناامید شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما از شرمساری او ناراحت شدیم

13. Arrogance and callousness for the conquerors, bitter endurance and hatred for the conquered.
[ترجمه ترگمان]غرور و سنگدلی برای فاتحان، تحمل تلخ و نفرت نسبت به مغلوب شدن
[ترجمه گوگل]غرور و تلخی برای فاتحان، استقامت تلخ و نفرت برای فتح

14. If the adventurers refuse to help, the Ghost will curse them for their callousness and attack.
[ترجمه ترگمان]اگر ماجراجویی به کمک احتیاج نداشته باشند، روح آن ها را به خاطر بی عاطفگی و attack نفرین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر ماجراجویان حاضر به کمک نباشند، شبح آنها را به خاطر خرد و حمله آنها لعنت خواهد کرد

15. There was no disagreement in accusing the National government of callousness and indifference.
[ترجمه ترگمان]عدم توافق در متهم ساختن دولت ملی نسبت به بی علاقگی و بی علاقگی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ اختلاف نظر در متهم کردن دولت ملی به خشونت و بی تفاوتی وجود نداشت

پیشنهاد کاربران

سنگدلی

بی رحمی، بی عاطفگی، ظلم


کلمات دیگر: