(فروشگاه های خواربار و غیره) کسی که اجناس مشتری را در پاکت می گذارد، پاکت پرکن
bagger
(فروشگاه های خواربار و غیره) کسی که اجناس مشتری را در پاکت می گذارد، پاکت پرکن
انگلیسی به فارسی
چاقو
(فروشگاههای خواربار و غیره) کسی که اجناس مشتری را در پاکت میگذارد، پاکت پرکن
انگلیسی به انگلیسی
• one who places items into bags; sack on a lawn mower that catches grass clippings
جملات نمونه
1. It combines the established Zenith bagger and new Cmultihead weigher, mounted on the bagger itself with no requirement for a supporting gantry, thereby reducing floor space requirements.
[ترجمه ترگمان]این شهر the established و Cmultihead new را ترکیب می کند که بدون هیچ نیازی به a پشتیبان نصب شده و در نتیجه نیاز به فضای کف زمین را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این ترکیب با نام تجاری Zenith Bagger و Cymultihead جدید را با هم ترکیب می کند و بدون نیاز به یک اسکله پشتیبانی می کند و در نتیجه نیاز به فضای اتاق را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این ترکیب با نام تجاری Zenith Bagger و Cymultihead جدید را با هم ترکیب می کند و بدون نیاز به یک اسکله پشتیبانی می کند و در نتیجه نیاز به فضای اتاق را کاهش می دهد
2. Find the nearest Bagger and tell them you are moving in with them or at least camping on their lawn for the "immediate future".
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین Bagger را پیدا کنید و به آن ها بگویید که در حال حرکت با آن ها یا حداقل اردو زدن در چمن برای آینده نزدیک هستند
[ترجمه گوگل]نزدیکترین بگر را پیدا کنید و به آنها بگوئید که در حال حرکت با آنها هستید یا حداقل برای چرتکه در «آینده نزدیک» چادرهای خود را در کمپینگ قرار دهید
[ترجمه گوگل]نزدیکترین بگر را پیدا کنید و به آنها بگوئید که در حال حرکت با آنها هستید یا حداقل برای چرتکه در «آینده نزدیک» چادرهای خود را در کمپینگ قرار دهید
3. I was happy with this bagger so I was glad to give him a bottle of beer.
[ترجمه ترگمان]من با این bagger خوشحال بودم، بنابراین خوشحال شدم که به او یک بطری آبجو دادم
[ترجمه گوگل]من با این بچگرا خوشحال شدم، بنابراین خوشحالم که یک بطری آبجو را به او بدهد
[ترجمه گوگل]من با این بچگرا خوشحال شدم، بنابراین خوشحالم که یک بطری آبجو را به او بدهد
4. Of course, other variables, both known (dedicated bagger) and unknown (payment type, coupons, cigarettes) affect on the speed of the line, but this is a good rule of thumb to use as a baseline.
[ترجمه ترگمان]البته متغیرهای دیگر، هم شناخته شده (اختصاصی)و (نوع پرداخت، کوپن، سیگار)بر سرعت خط تاثیر می گذارند، اما این قاعده خوب استفاده از آن به عنوان اساس است
[ترجمه گوگل]البته متغیرهای دیگر، هر دو شناخته شده (کیسه اختصاصی) و ناشناخته (نوع پرداخت، کوپن، سیگار) بر سرعت خط تاثیر می گذارد، اما این یک قاعده خوب برای استفاده به عنوان یک خط پایه است
[ترجمه گوگل]البته متغیرهای دیگر، هر دو شناخته شده (کیسه اختصاصی) و ناشناخته (نوع پرداخت، کوپن، سیگار) بر سرعت خط تاثیر می گذارد، اما این یک قاعده خوب برای استفاده به عنوان یک خط پایه است
5. But the Bagger does have one e-mail invite to small studio gig Friday night, and Miramax might let him in on to theirs on Saturday.
[ترجمه ترگمان]اما the در شب جمعه یک دعوت نامه الکترونیکی به استودیوی کوچک استودیو خواهد داشت و Miramax ممکن است او را در روز شنبه به مدرسه آن ها بفرستد
[ترجمه گوگل]اما Bagger یک دعوت نامه الکترونیکی را به یک شبانه روزی استودیویی ارسال می کند و میرماکس ممکن است در روز شنبه به او اجازه دهد تا او را در آغوش بگیرد
[ترجمه گوگل]اما Bagger یک دعوت نامه الکترونیکی را به یک شبانه روزی استودیویی ارسال می کند و میرماکس ممکن است در روز شنبه به او اجازه دهد تا او را در آغوش بگیرد
6. A healthy bagger is much happier than a sick king.
[ترجمه ترگمان]A سالم بسیار شادتر از یک پادشاه بیمار است
[ترجمه گوگل]قصابی سالم بسیار شادتر از یک پادشاه بیمار است
[ترجمه گوگل]قصابی سالم بسیار شادتر از یک پادشاه بیمار است
7. Sure he is. He is a famous bagger. He calls at every house in the street once a month.
[ترجمه ترگمان] البته که هست او آدم مشهوری است ماهی یک بار در خیابان هر خانه ای را صدا می زند
[ترجمه گوگل]مطمئنا او هست او یک ببر معروف است او در هر خانه در خیابان یک بار یک ماه تماس می گیرد
[ترجمه گوگل]مطمئنا او هست او یک ببر معروف است او در هر خانه در خیابان یک بار یک ماه تماس می گیرد
8. Yeah, sure, he thought, and the Bagger doesn’t want to be the first blogger to win a Pulitzer Prize.
[ترجمه ترگمان]او فکر کرد: بله، حتما، و the دوست ندارد اولین وبلاگ نویس باشد که برنده جایزه پولیتزر شد
[ترجمه گوگل]بله، مطمئنا، او فکر کرد، و Bagger نمی خواهد اولین وبلاگ نویس باشد که برنده جایزه پولیتزر شود
[ترجمه گوگل]بله، مطمئنا، او فکر کرد، و Bagger نمی خواهد اولین وبلاگ نویس باشد که برنده جایزه پولیتزر شود
9. Yes, what a funny bagger he is.
[ترجمه ترگمان]بله، عجب آدم عجیبی است
[ترجمه گوگل]بله، او یک جادوگر خنده دار است
[ترجمه گوگل]بله، او یک جادوگر خنده دار است
10. I think I was wearing a sweatshirt when the bagger put them in my sack.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که من یک سویشرت داشتم که bagger اونا رو توی کیسه من گذاشت
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که وقتی کیسه های باریک را در کیسه ی من گذاشتند، یک لباس ژاکت پوشیدم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که وقتی کیسه های باریک را در کیسه ی من گذاشتند، یک لباس ژاکت پوشیدم
11. "Hello, Kate! Who's that man, do you know him?" I pointed to the bagger and said.
[ترجمه ترگمان]\"سلام،\" کیت این مرد کیست، شما او را می شناسید؟ به the اشاره کردم و گفتم
[ترجمه گوگل]سلام، کیت! این مرد کیست آیا شما او را می شناسید
[ترجمه گوگل]سلام، کیت! این مرد کیست آیا شما او را می شناسید
12. If you have a small enough yard use a bagger attachment for your mower or at least rake up the clippings after.
[ترجمه ترگمان]اگر یک حیاط به اندازه کافی کوچک داشته باشید از یک ضمیمه bagger برای ماشین چمن زنی خود استفاده کنید و یا حداقل بریده روزنامه را بردارید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک حیاط کوچک به اندازه کافی دارید، از پیوستن قاشق چمن زنی برای چمن زنی خود استفاده کنید یا حداقل بعد از برداشتن قارچ ها
[ترجمه گوگل]اگر شما یک حیاط کوچک به اندازه کافی دارید، از پیوستن قاشق چمن زنی برای چمن زنی خود استفاده کنید یا حداقل بعد از برداشتن قارچ ها
13. When is the last time you said “Thank you” to the bagger at the supermarket?
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که شما گفتید \"از شما\" تا فروشگاه \"Thank\" در سوپرمارکت صحبت کردید، چه زمانی است؟
[ترجمه گوگل]وقتی آخرین باری که شما گفتید "با تشکر از شما" به بنجامین در سوپرمارکت می روید
[ترجمه گوگل]وقتی آخرین باری که شما گفتید "با تشکر از شما" به بنجامین در سوپرمارکت می روید
14. I looked at him carefully, yes, he was a bagger, and he looked old and tired.
[ترجمه ترگمان]با دقت به او نگاه کردم، بله، او یک bagger بود و پیر و خسته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]با دقت نگاهش کردم، بله، او یک قاشق چایخوری بود، و او پیر و خسته بود
[ترجمه گوگل]با دقت نگاهش کردم، بله، او یک قاشق چایخوری بود، و او پیر و خسته بود
پیشنهاد کاربران
گدا - فقیر
شاگرد خوار و بار فروش
کلمات دیگر: