(هر ابزاری که برای لبه دار یا حاشیه دار کردن به کار می رود) حاشیه ساز، لبه بر
edge tool
(هر ابزاری که برای لبه دار یا حاشیه دار کردن به کار می رود) حاشیه ساز، لبه بر
انگلیسی به فارسی
(هر ابزاری که برای لبهدار یا حاشیهدار کردن بهکار میرود) حاشیهساز، لبهبر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a tool that has a cutting edge, such as a chisel.
• any sharp cutting tool
جملات نمونه
1. Value analysis is an edge tool of decreasing cost in a new product development by a branch of Technical Economy, especially in designing phase. It is applying widely.
[ترجمه ترگمان]تحلیل ارزش یک ابزار لبه برای کاهش هزینه در توسعه محصول جدید با یک شاخه از اقتصاد فنی، به ویژه در مرحله طراحی است کاربرد گسترده ای دارد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل ارزش یک ابزار لبه کاهش هزینه در توسعه محصول جدید توسط شاخه ای از اقتصاد فنی، به خصوص در مرحله طراحی است این کاربرد گسترده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل ارزش یک ابزار لبه کاهش هزینه در توسعه محصول جدید توسط شاخه ای از اقتصاد فنی، به خصوص در مرحله طراحی است این کاربرد گسترده است
2. OBJECTIVE To comprehend the condition of iatrical edge tool injury in doctors and nurses during clinical work and to discuss its preventive countermeasure.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای درک شرایط آسیب ابزار لبه iatrical در پزشکان و پرستاران در حین کار بالینی و بحث در مورد countermeasure پیشگیرانه آن
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک شرایط آسیب دیدگی لبه های ترسناک در پزشکان و پرستاران در طول کار بالینی و بحث در مورد اقدامات پیشگیرانه آن
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک شرایط آسیب دیدگی لبه های ترسناک در پزشکان و پرستاران در طول کار بالینی و بحث در مورد اقدامات پیشگیرانه آن
3. That website just is an edge tool that make money, a tool that is fully loaded with a trojan to kill a person stopped!
[ترجمه ترگمان]این وب سایت یک ابزار لبه است که پول را تولید می کند، ابزاری که به طور کامل با یک trojan برای کشتن یک فرد متوقف می شود
[ترجمه گوگل]این وب سایت فقط یک ابزار لبه است که پول می کند، یک ابزار است که به طور کامل با یک تروجان بارگذاری می شود تا یک شخص متوقف شود!
[ترجمه گوگل]این وب سایت فقط یک ابزار لبه است که پول می کند، یک ابزار است که به طور کامل با یک تروجان بارگذاری می شود تا یک شخص متوقف شود!
4. As a competitive edge tool, public relations communication of the travel destination all comes under recognition.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک ابزار لبه رقابتی، ارتباط روابط عمومی در مقصد سفر همه تحت رسمیت شناخته می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ابزار لزوم رقابت، ارتباطات روابط عمومی مقصد مقصد همه قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک ابزار لزوم رقابت، ارتباطات روابط عمومی مقصد مقصد همه قابل تشخیص است
5. Split edges interactively with Split Edge Tool.
[ترجمه ترگمان]لبه های اسپلیت به طور متقابل با ابزار لبه Split به کار می رود
[ترجمه گوگل]تقسیم لبه ها به صورت تعاملی با Split Edge Tool
[ترجمه گوگل]تقسیم لبه ها به صورت تعاملی با Split Edge Tool
6. Microsoft regards Yahoo as his to chase edge tool of Gu Ge in network market.
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)یاهو را به عنوان ابزار chase Gu of در بازار شبکه بررسی می کند
[ترجمه گوگل]مایکروسافت یاهو را به عنوان قهرمان ابزار Gu ge در بازار شبکه دنبال می کند
[ترجمه گوگل]مایکروسافت یاهو را به عنوان قهرمان ابزار Gu ge در بازار شبکه دنبال می کند
7. Milling: removes metal with a revolving, multiple cutting edge tool called milling cutter.
[ترجمه ترگمان]Milling: فلز را با چرخش، چند ابزار لبه برش به نام آسیاب کردن، حذف می کند
[ترجمه گوگل]فرز: فلز را با یک چرخش، چند لبه ابزار برش به نام میلز برش حذف می کند
[ترجمه گوگل]فرز: فلز را با یک چرخش، چند لبه ابزار برش به نام میلز برش حذف می کند
8. Milling: removes metal a revolving, multiple cutting edge tool called cutter.
[ترجمه ترگمان]Milling: فلز را دور کنید، ابزار لبه برش چند گانه به نام cutter
[ترجمه گوگل]فرز: فلزی را برش می دهد که برش پیچیده است
[ترجمه گوگل]فرز: فلزی را برش می دهد که برش پیچیده است
9. We believe division skill amid makes an edge tool .
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که مهارت تقسیم در میان ایجاد یک ابزار لبه است
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم مهارت تقسیم در میان ابزار لبه است
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم مهارت تقسیم در میان ابزار لبه است
10. Blade became dirty can swab with soap powder fluid, do not use be brushed forcedly and edge tool goes dirtying.
[ترجمه ترگمان]تیغه با مایع پودر صابون به شدت آلوده شده است و از آن استفاده نکنید و ابزار لبه با استفاده از ابزار لبه باز می شود
[ترجمه گوگل]تیغه کثیف می تواند سواب با مایع پودر صابون، استفاده نمی شود به صورت مجعد زده و ابزار لبه کثیف می شود
[ترجمه گوگل]تیغه کثیف می تواند سواب با مایع پودر صابون، استفاده نمی شود به صورت مجعد زده و ابزار لبه کثیف می شود
11. In today's world user needs diversification, the individuality time, "service" to become equipment manufacturing enterprise competitive edge tool.
[ترجمه ترگمان]در دنیای امروز، کاربر به تنوع، زمان فردیت، \"خدمات\" نیاز دارد تا به ابزار لبه رقابتی شرکت تبدیل شود
[ترجمه گوگل]در دنیای امروز، نیاز به تنوع، زمان فردیت، 'خدمات' برای تبدیل شدن به تجهیزات تولید تجهیزات سازمانی شرکت سازنده است
[ترجمه گوگل]در دنیای امروز، نیاز به تنوع، زمان فردیت، 'خدمات' برای تبدیل شدن به تجهیزات تولید تجهیزات سازمانی شرکت سازنده است
12. The company has advanced production equipments and rich technical strength. Excellent performance ratio has become the edge tool of market.
[ترجمه ترگمان]این شرکت تجهیزات تولید پیشرفته و قدرت فنی غنی دارد نسبت عملکرد عالی به ابزار لبه بازار تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای تجهیزات پیشرفته و قدرت فنی متنوع است نسبت عملکرد عالی به ابزار لبه بازار تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای تجهیزات پیشرفته و قدرت فنی متنوع است نسبت عملکرد عالی به ابزار لبه بازار تبدیل شده است
13. UML model is a complicated technology, and it is a edge tool of system analysis in modern system designing.
[ترجمه ترگمان]UML یک تکنولوژی پیچیده است و یک ابزار لبه برای تحلیل سیستم در طراحی سیستم مدرن است
[ترجمه گوگل]مدل UML یک تکنولوژی پیچیده است و یک ابزار لبه تحلیل سیستم در طراحی سیستم مدرن است
[ترجمه گوگل]مدل UML یک تکنولوژی پیچیده است و یک ابزار لبه تحلیل سیستم در طراحی سیستم مدرن است
کلمات دیگر: