(adverb) به طور رعب انگیزی، به طور ترس انگیزی، به طور دلهره آوری، به طور هولناکی، به طور وحشتناکی
dauntingly
(adverb) به طور رعب انگیزی، به طور ترس انگیزی، به طور دلهره آوری، به طور هولناکی، به طور وحشتناکی
انگلیسی به فارسی
بهطور ترسناکی، بهطور ترسانگیزی، بهطور دلهرهآوری، بهطور هولناکی، بهطور وحشتناکی
دلهره آور
انگلیسی به انگلیسی
• in an intimidating manner, awesomely, in a manner that causes dismay
جملات نمونه
1. She is dauntingly articulate.
[ترجمه ترگمان]او dauntingly است
[ترجمه گوگل]او به سختی بیان می کند
[ترجمه گوگل]او به سختی بیان می کند
2. Dauntingly, people older than 60 are not listed in this research as many other sex researches, though an increasing number of researches show that people older than 60 still have sex.
[ترجمه ترگمان]dauntingly، افرادی که بیش از ۶۰ سال سن دارند در این تحقیق به عنوان تعداد زیادی از تحقیقات جنسی ذکر نشده اند، اگرچه تعداد زیادی از تحقیقات نشان می دهد که افراد مسن تر از ۶۰ نفر هنوز هم رابطه جنسی دارند
[ترجمه گوگل]به طور شگفت انگیز، افرادی که بیش از 60 سال دارند در بسیاری از تحقیقات جنسی دیگر در این تحقیق ذکر نشده اند، هرچند تعداد بیشتری از تحقیقات نشان می دهد که افراد بالای 60 سال هنوز جنسیت دارند
[ترجمه گوگل]به طور شگفت انگیز، افرادی که بیش از 60 سال دارند در بسیاری از تحقیقات جنسی دیگر در این تحقیق ذکر نشده اند، هرچند تعداد بیشتری از تحقیقات نشان می دهد که افراد بالای 60 سال هنوز جنسیت دارند
3. That makes gaining justice in a foreign court dauntingly difficult.
[ترجمه ترگمان]این به دست آوردن عدالت در یک دادگاه خارجی دشوار است
[ترجمه گوگل]این باعث می شود عدالت در یک دادگاه خارج از کشور بسیار دشوار شود
[ترجمه گوگل]این باعث می شود عدالت در یک دادگاه خارج از کشور بسیار دشوار شود
4. Your team are becoming dauntingly efficient but with each machine-like victory they are becoming a notch more charmless, and in this they are only keeping pace with you.
[ترجمه ترگمان]تیم شما بسیار کارآمد و کارآمد است اما با هر ماشین - مانند پیروزی آن ها به یک notch more (charmless)تبدیل می شوند، و در این حال آن ها تنها با شما همگام می شوند
[ترجمه گوگل]تیم شما به شدت کارآمد است، اما با هر پیروزی مانند ماشین، آنها به یک غول بی نظیر تبدیل می شوند و در این صورت آنها تنها با شما هماهنگ می شوند
[ترجمه گوگل]تیم شما به شدت کارآمد است، اما با هر پیروزی مانند ماشین، آنها به یک غول بی نظیر تبدیل می شوند و در این صورت آنها تنها با شما هماهنگ می شوند
5. But it remains dauntingly unclear where new leadership will come from.
[ترجمه ترگمان]اما هنوز مشخص نیست که رهبری جدید کجا خواهد آمد
[ترجمه گوگل]اما با این وجود هنوز مشخص نیست که رهبری جدید چه خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما با این وجود هنوز مشخص نیست که رهبری جدید چه خواهد شد
6. The process is often dauntingly complex and can't easily be tackled without the aid of some type of tooling platform.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند اغلب پیچیده بوده و نمی تواند بدون کمک یک نوع از سکو به راحتی حل شود
[ترجمه گوگل]این فرایند اغلب پیچیده و پیچیده است و به راحتی نمی توان بدون کمک برخی از انواع ابزار پلتفرم مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این فرایند اغلب پیچیده و پیچیده است و به راحتی نمی توان بدون کمک برخی از انواع ابزار پلتفرم مورد استفاده قرار گرفت
7. To dance is to stretch up into the warm sun or jump clear across a dauntingly large puddle.
[ترجمه ترگمان]رقصیدن در این است که به سمت خورشید گرم کشیده شود و یا در یک گودال بزرگ پر از آب پرش کند
[ترجمه گوگل]برای رقص این است که کشش به آفتاب گرم و یا پرش در سراسر گودال غم انگیز بزرگ است
[ترجمه گوگل]برای رقص این است که کشش به آفتاب گرم و یا پرش در سراسر گودال غم انگیز بزرگ است
8. That the terrain to which his auditors are released is dauntingly featureless did not curb Emerson's own delight in solitary freedom.
[ترجمه ترگمان]آن ناحیه ای که بازرسان وی در آن آزاد می شوند، یکنواخت و یکنواخت است و از شادی تنهایی امرسون در آزادی تک و تنها جلوگیری نمی کند
[ترجمه گوگل]این که زمین به حسابرسانش آزاد می شود، به طرز شگفت انگیزی بی معنی است، لذت خود Emerson را در آزادی انفرادی محدود نمی کند
[ترجمه گوگل]این که زمین به حسابرسانش آزاد می شود، به طرز شگفت انگیزی بی معنی است، لذت خود Emerson را در آزادی انفرادی محدود نمی کند
9. Pascal Lamy, the director-general of the World Trade Organization, said the task was dauntingly complex.
[ترجمه ترگمان]پاسکال لامی مدیر کل سازمان تجارت جهانی گفت که این وظیفه بسیار پیچیده بوده است
[ترجمه گوگل]پاسکال لامی، مدیر کل سازمان تجارت جهانی، گفت که این کار به سختی پیچیده است
[ترجمه گوگل]پاسکال لامی، مدیر کل سازمان تجارت جهانی، گفت که این کار به سختی پیچیده است
10. Pascal Lamy, the director-general of the World Trade Organisation, said the task was dauntingly complex.
[ترجمه ترگمان]پاسکال لامی مدیر کل سازمان تجارت جهانی گفت که این وظیفه بسیار پیچیده بوده است
[ترجمه گوگل]پاسکال لامی، مدیر کل سازمان تجارت جهانی، گفت که این کار به سختی پیچیده است
[ترجمه گوگل]پاسکال لامی، مدیر کل سازمان تجارت جهانی، گفت که این کار به سختی پیچیده است
11. But just how, at a deep, cellular level, exercise affects anxiety and other moods has been difficult to pin down. The brain is physically inaccessible and dauntingly complex.
[ترجمه ترگمان]اما این که چگونه در یک سطح عمیق و عمیق، ورزش بر اضطراب و حالات دیگر تاثیر می گذارد سخت است مغز به لحاظ فیزیکی غیرقابل دسترس و پیچیده است
[ترجمه گوگل]اما چطور، در یک سطح عمیق و سلولی، تمرین روی اضطراب تاثیر می گذارد و خلق و خوی دیگر دشوار است مغز از لحاظ جسمی غیرقابل دسترس و پیچیده است
[ترجمه گوگل]اما چطور، در یک سطح عمیق و سلولی، تمرین روی اضطراب تاثیر می گذارد و خلق و خوی دیگر دشوار است مغز از لحاظ جسمی غیرقابل دسترس و پیچیده است
12. Once you add in the complicating factors of gas and electromagnetic fields, the data sets become dauntingly huge and require massive parallel supercomputing.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شما به عوامل پیچیده گاز و میدان مغناطیسی اضافه می کنید، مجموعه داده ها بسیار بزرگ می شوند و نیاز به supercomputing موازی عظیم دارند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما در عوامل پیچیده گاز و میدان الکترومغناطیسی اضافه می کنید، مجموعه داده ها به شدت وسیع به نظر می رسد و نیاز به سوپر کامپوننت موازی عظیم دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما در عوامل پیچیده گاز و میدان الکترومغناطیسی اضافه می کنید، مجموعه داده ها به شدت وسیع به نظر می رسد و نیاز به سوپر کامپوننت موازی عظیم دارد
13. In a world with networked and highly virtualized storage, database storage design can appear like a dauntingly complex task for a DBA or system architect to get right.
[ترجمه ترگمان]در دنیایی که حافظه شبکه ای شده و بسیار مجازی شده باشد، طراحی انبار پایگاه داده می تواند مانند یک کار پیچیده و پیچیده برای یک معمار یا معمار سیستم به نظر برسد
[ترجمه گوگل]در دنیای با ذخیره سازی شبکه و مجازی سازی بسیار زیاد، طراحی ذخیره سازی پایگاه داده می تواند به عنوان یک وظیفه بسیار پیچیده برای DBA یا معمار سیستم به نظر برسد
[ترجمه گوگل]در دنیای با ذخیره سازی شبکه و مجازی سازی بسیار زیاد، طراحی ذخیره سازی پایگاه داده می تواند به عنوان یک وظیفه بسیار پیچیده برای DBA یا معمار سیستم به نظر برسد
14. If not, it would be kicked forward into the next Senate, with its much reduced Democratic majority, where the 67 votes necessary for ratification look like a dauntingly steep climb.
[ترجمه ترگمان]اگر این اتفاق نیفتد، مجلس سنا با اکثریت دموکراتیک خود، که ۶۷ رای لازم برای تصویب آن به منزله یک صعود شدید است، به مجلس سنا راه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اگر نه، آن را به سنا بعدی، با اکثریت که اکثریت دموکراتیک را کاهش داده است، جابجا می شود، جایی که 67 رأی برای تصویب لازم است، به نظر می رسد مانند صعود بلافاصله شیب دار
[ترجمه گوگل]اگر نه، آن را به سنا بعدی، با اکثریت که اکثریت دموکراتیک را کاهش داده است، جابجا می شود، جایی که 67 رأی برای تصویب لازم است، به نظر می رسد مانند صعود بلافاصله شیب دار
کلمات دیگر: