کلمه جو
صفحه اصلی

dash off


1- (با شتاب) انجام دادن، (باشتاب) نوشتن 2- (باشتاب) رفتن

انگلیسی به انگلیسی

• depart quickly, leave hastily; write quickly, jot down

جملات نمونه

1. Excuse me, I must dash off now.
[ترجمه ترگمان]ببخشید، الان باید برم
[ترجمه گوگل]ببخشید، من الان باید بکشم

2. I've got to dash off now.
[ترجمه ترگمان]حالا باید عجله کنم
[ترجمه گوگل]من باید برم خونه

3. In colonial times, Western missionaries would dash off to bastions of other faiths to preach the Gospel.
[ترجمه ترگمان]در زمان استعمار، مبلغان غربی به استحکامات دیگر مذاهب حمله می کردند تا انجیل را موعظه کنند
[ترجمه گوگل]در زمان استعمار، مبلغان غربی به مأموریت های دیگر ایمان می روند تا موعظه ی انجیل را مطرح کنند

4. He would simply dash off a note that made no reference to the incident and forget the whole thing.
[ترجمه ترگمان]او به سادگی یادداشتی را پرتاب کرد که هیچ اشاره ای به این حادثه نکرد و همه چیز را فراموش کرد
[ترجمه گوگل]او به سادگی یک یادداشتی را که هیچ اشاره ای به این حادثه نداشت و همه چیز را فراموش کرد، پاک کرد

5. He seemed in no hurry to dash off and be a hero.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید عجله کند و قهرمان باشد
[ترجمه گوگل]او به نظر نمی رسید عجله نداشته باشد و یک قهرمان باشد

6. Should he dash off a few writs?
[ترجمه ترگمان]باید یه چند تا \"writs\" بزنه بیرون؟
[ترجمه گوگل]آیا او باید چند دستورالعمل را پاک کند؟

7. Sorry dash off, But I need to leave now.
[ترجمه ترگمان] ببخشید، باید برم ولی الان باید برم
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش خاموش، اما من نیاز به ترک هم اکنون

8. Dash off a letter; dash down a glass of juice.
[ترجمه ترگمان]جدا کردن یک نامه، یک لیوان آب
[ترجمه گوگل]یک نامه را پاک کنید یک لیوان آب را بریزید

9. I've got a dash off a letter to the post office.
[ترجمه ترگمان]نامه ای از دفتر پست به دستم رسید
[ترجمه گوگل]من نامه ای به اداره پست کردم

10. I must dash off a few letters before I go out.
[ترجمه ترگمان]قبل از بیرون رفتن باید چند نامه بنویسم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بیرون بروم باید چند نامه بخونم

11. I must dash off this letter before the post is collected.
[ترجمه ترگمان]باید قبل از این که پست جمع شود از این نامه بروم
[ترجمه گوگل]من باید این نامه را قبل از پست جمع آوری کنم

12. Must you dash off? Why not stay for a cup of tea?
[ترجمه ترگمان]باید عجله کنی؟ چرا برای یه فنجون چای نمی مونی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما باید خم شدن؟ چرا برای یک فنجان چای ماندن ندارید؟

13. I must dash off some letters before I leave.
[ترجمه ترگمان]قبل از رفتن باید چند نامه بنویسم
[ترجمه گوگل]قبل از ترک من باید برخی از نامه ها را پاک کن

14. Annie took out her drawing pad and pencil to dash off a sketch of the Indians.
[ترجمه ترگمان]آنی کاغذ و مداد را بیرون آورد تا طرحی از هندی ها را بردارد
[ترجمه گوگل]آنی از طرح ریزی و مداد خود بیرون کشید تا یک طرح از سرخپوستان را خالی کند

پیشنهاد کاربران

Slm dash. Evdeyam kartimda var ha vli sagfe bardashtim gotumosham

Leave very quickly
Run off


کلمات دیگر: