چین، لیف، لیفه
gathers
چین، لیف، لیفه
انگلیسی به فارسی
جمع می شود، جمع کردن، جمع شدن، گرد امدن، اجتماع کردن، گرد اوری کردن، بزرگ شدن، گرد کردن، نتیجه گرفتن، استباط کردن، فراهم اوردن
انگلیسی به انگلیسی
• folds; puckers; wrinkles in cloth; pleats
جملات نمونه
1. a rolling stone gathers no moss
آدم فعال خمود نمی شود،شمشیری که مرتب به کار می رود زنگ نمی زند
پیشنهاد کاربران
جمع آوری
جمع اوری
کلمات دیگر: