تماس می گیرد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، فریاد، نامبری، طلب، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، خواستن، خواندن
calls
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• contract to purchase stock
جملات نمونه
1. he calls christ "the redeemer"
او عیسی را ((منجی)) می نامد.
2. he calls his mother nightly
او هر شب به مادرش تلفن می زند.
3. she calls a priest a "spiritual father"
او به کشیش می گوید ((پدر روحانی)).
4. if anyone calls tell them i am sleeping
اگر کسی تلفن زد (به او) بگو من خوابیده ام.
5. long-distance telephone calls
مکالمه های تلفنی راه دور (دور برد)
6. sometimes he calls
گهگاه تلفن می زند.
7. the forecast calls for strong winds and snow
پیش بینی هواشناسی از باد شدید و برف خبر می دهد.
8. the monitor calls the roll every morning
مبصر هر بامداد حاضر غایب می کند.
9. this job calls for the application of several skills
این کار مستلزم داشتن چندین مهارت است.
10. your success calls for celebration
موفقیت شما سور می طلبد.
11. the pot calls the kettle black
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
12. his repeated phone calls had become a torment to us
تلفن های مکرر او مایه ی رنج ما شده بود.
13. local and long-distance calls
تلفن های محلی و دور برد
14. the party's plank calls for a tax cut
برنامه ی حزب کاهش مالیاتی را دربر می گیرد.
15. i made two telephone calls
دو تا تلفن زدم.
16. during our meeting, repeated telephone calls were a major intrusion
طی ملاقات ما تلفن های مکرر مزاحمت عمده ای بود.
17. his daughter never writes or calls
دخترش هرگز نه نامه ای می نویسد نه تلفن می زند.
18. today you had four (phone) calls
امروز چهار تلفن داشتید (چهار بار به شما تلفن زدند).
19. we were deluged with phone calls
ما را تلفن باران کردند.
20. he who pays the piper calls the tune
کسی که مزد فلوت زن را می دهد حق انتخاب آهنگ را دارد،اختیار با کسی است که هزینه یا مسئولیت را تقبل کند
21. he asks about you whenever he calls
هر وقت تلفن می زند احوال تو را می پرسد.
22. There have been calls for his immediate and unconditional release.
[ترجمه ترگمان]درخواست هایی برای آزادی فوری و بی قید و شرط او وجود داشته است
[ترجمه گوگل]خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او شده است
[ترجمه گوگل]خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او شده است
23. I never call her and every time she calls me I have a guilt trip.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت بهش زنگ نزدم و هر دفعه که زنگ می زنه من یه سفر احساس گناه می کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز او را نمیشناسم و هر بار که او را به من میگوید من یک سفر گناهکار دارم
[ترجمه گوگل]من هرگز او را نمیشناسم و هر بار که او را به من میگوید من یک سفر گناهکار دارم
24. The doctor has five calls to make this morning.
[ترجمه ترگمان]دکتر پنج تلفن برای امروز صبح دارد
[ترجمه گوگل]دکتر صبح امروز پنج تماس دارد
[ترجمه گوگل]دکتر صبح امروز پنج تماس دارد
25. She calls her father every couple of days.
[ترجمه ترگمان] اون هر چند روز به پدرش زنگ میزنه
[ترجمه گوگل]او هر دو روز از پدرش می پرسد
[ترجمه گوگل]او هر دو روز از پدرش می پرسد
26. We've been swamped with phone calls since the advert appeared.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که تبلیغات ظاهر شد، با تماس های تلفنی پر از تلفن بودیم
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور آگهی، با تماس تلفنی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]از زمان ظهور آگهی، با تماس تلفنی شناخته شده است
پیشنهاد کاربران
فرا می خواند. ندا می دهد. تماس می گیرد.
کلمات دیگر: