(verb transitive) اشنا کردن، اشنا ساختن، خو دادن، عادت دادن، معلوم کردن، خودمانی کردن
familiarized
(verb transitive) اشنا کردن، اشنا ساختن، خو دادن، عادت دادن، معلوم کردن، خودمانی کردن
انگلیسی به فارسی
آشنا شدم، اشنا کردن، اشنا ساختن، خو دادن، عادت دادن، خودمانی کردن
انگلیسی به انگلیسی
• accustomed, acclimatized, habituated; made well-known, made commonplace, made ordinary (also familiarised)
جملات نمونه
1. newspapers familiarized the term "circulation"
روزنامه ها واژه ی ((تیراژ)) را شناساندند.
2. I familiarized myself with everyone's name before the meeting.
[ترجمه ترگمان]قبل از جلسه با اسم همه آشنا شدم
[ترجمه گوگل]من قبل از جلسه خودم را با نام هرکسی آشنا کردم
[ترجمه گوگل]من قبل از جلسه خودم را با نام هرکسی آشنا کردم
3. The goal of the experiment was to familiarize the people with the new laws.
[ترجمه ترگمان]هدف از این آزمایش آشنا کردن مردم با قوانین جدید بود
[ترجمه گوگل]هدف آزمایش این بود که مردم را با قوانین جدید آشنا کند
[ترجمه گوگل]هدف آزمایش این بود که مردم را با قوانین جدید آشنا کند
4. You'll need time to familiarize yourself with our office procedures.
[ترجمه ترگمان]شما به زمان احتیاج خواهید داشت که خودتان را با روش های ما آشنا شوید
[ترجمه گوگل]شما باید زمان خود را با مراحل اداری خود آشنا کنید
[ترجمه گوگل]شما باید زمان خود را با مراحل اداری خود آشنا کنید
5. It is incumbent upon all users of this equipment to familiarize themselves with the safety procedure.
[ترجمه ترگمان]لازم است که تمام کاربران این تجهیزات با رویه ایمنی آشنا شوند
[ترجمه گوگل]تمام کاربران این تجهیزات، باید با روش ایمنی آشنا شوند
[ترجمه گوگل]تمام کاربران این تجهیزات، باید با روش ایمنی آشنا شوند
6. We spent a few minutes familiarizing ourselves with the day's schedule.
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه وقت را با برنامه روزانه سپری کردیم
[ترجمه گوگل]چند دقیقه طول کشید تا خودمان را با برنامه روزمان آشنا کنیم
[ترجمه گوگل]چند دقیقه طول کشید تا خودمان را با برنامه روزمان آشنا کنیم
7. Employees must familiarize themselves with the health and safety manual.
[ترجمه ترگمان]کارکنان باید خود را با دستورالعمل سلامت و ایمنی آشنا کنند
[ترجمه گوگل]کارمندان باید با دستورالعمل بهداشت و ایمنی آشنا شوند
[ترجمه گوگل]کارمندان باید با دستورالعمل بهداشت و ایمنی آشنا شوند
8. The aim of the course was to familiarize students with the uses of the Internet.
[ترجمه ترگمان]هدف این دوره آشنا کردن دانش آموزان با استفاده از اینترنت بود
[ترجمه گوگل]هدف از این دوره، آشنا کردن دانش آموزان با استفاده از اینترنت بود
[ترجمه گوگل]هدف از این دوره، آشنا کردن دانش آموزان با استفاده از اینترنت بود
9. We ask students to write essays under examination conditions, with the deliberate aim of familiarizing them with these conditions.
[ترجمه ترگمان]ما از دانش آموزان بخواهید تا مقالات تحت شرایط معاینه را با هدف آشنا کردن آن ها با این شرایط بنویسند
[ترجمه گوگل]ما از دانشجویان می خواهیم که در شرایط آزمایشی مقاله ها را بنویسند و هدف عمدی آشنایی آنها با این شرایط باشد
[ترجمه گوگل]ما از دانشجویان می خواهیم که در شرایط آزمایشی مقاله ها را بنویسند و هدف عمدی آشنایی آنها با این شرایط باشد
10. To familiarize pupils with the use of outside databases e. g. Prestel.
[ترجمه ترگمان]آشنایی با دانش آموزان با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی بیرونی گرم Prestel
[ترجمه گوگل]برای آشنا کردن دانش آموزان با استفاده از پایگاه داده های خارجی e g Prestel
[ترجمه گوگل]برای آشنا کردن دانش آموزان با استفاده از پایگاه داده های خارجی e g Prestel
11. To familiarize pupils with the creation and use of a database.
[ترجمه ترگمان]آشنایی با دانش آموزان با ایجاد و استفاده از یک پایگاه داده
[ترجمه گوگل]برای آشنا کردن دانش آموزان با ایجاد و استفاده از پایگاه داده
[ترجمه گوگل]برای آشنا کردن دانش آموزان با ایجاد و استفاده از پایگاه داده
12. Besides, the way our winter has been going, it seemed like the year to familiarize myself with snowshoes.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، از این راه که زمستان ما شروع به رفتن کرده بود، به نظر می رسید که آن سال برای من مناسب است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، راه رفتن زمستان ما، به نظر می رسید که سال به نظر خودمان را با اسنواش ها آشنا کنیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، راه رفتن زمستان ما، به نظر می رسید که سال به نظر خودمان را با اسنواش ها آشنا کنیم
13. Worcester was a good quiet place to begin, he said, to familiarize myself with the feel of the stage.
[ترجمه ترگمان]او گفت که ووستر جای مناسبی برای شروع است تا با احساس این صحنه آشنا شوم
[ترجمه گوگل]او گفت، Worcester یک مکان آرام بود تا بتواند خود را با احساس صحنه آشنا کند
[ترجمه گوگل]او گفت، Worcester یک مکان آرام بود تا بتواند خود را با احساس صحنه آشنا کند
14. I encourage you to familiarize yourself with the options for leave to which you may be entitled.
[ترجمه ترگمان]من شما را تشویق می کنم که با گزینه هایی که ممکن است استحقاق آن را داشته باشید آشنا شوید
[ترجمه گوگل]من شما را تشویق می کنم که با گزینه هایی که می توانید به آنها اجازه دهید که به آنها احترام می گذارید، آشنا شوید
[ترجمه گوگل]من شما را تشویق می کنم که با گزینه هایی که می توانید به آنها اجازه دهید که به آنها احترام می گذارید، آشنا شوید
15. Taylor familiarized himself with existing designs, borrowing features from several.
[ترجمه ترگمان]تیلور با طرح های موجود آشنا شد و ویژگی های قرض گرفتن را از چندین مورد قرض گرفت
[ترجمه گوگل]تیلور خود را با طرح های موجود آشنا می کند، ویژگی های قرض گرفتن از چندین را دارد
[ترجمه گوگل]تیلور خود را با طرح های موجود آشنا می کند، ویژگی های قرض گرفتن از چندین را دارد
کلمات دیگر: