کلمه جو
صفحه اصلی

editorialize


(عقاید شخصی خود را در متن وارد کردن یا بر زدن) ویراستار پردازی کردن، (روزنامه و مجله و غیره)، سرمقاله نوشتن، ویراستاره نویسی کردن، روزنامه نگاری سرمقاله نوشتن

انگلیسی به فارسی

(روزنامه‌نگاری) سرمقاله نوشتن


سرمقاله


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: editorializes, editorializing, editorialized
مشتقات: editorialization (n.), editorializer (n.)
(1) تعریف: to put forth one's opinion in or as if in an editorial.

(2) تعریف: to express opinions in an article that purports to be factual.

• express one's personal opinion in an editorial or in the manner of an editorial (also editorialise)
if someone such as a journalist editorializes, he or she expresses an opinion rather than stating facts, especially in an article which is supposed to be reporting facts rather than giving opinions.

جملات نمونه

1. The BBC is not supposed to editorialize about the news.
[ترجمه ترگمان]بی بی سی قصد ندارد در مورد این خبر هشدار دهد
[ترجمه گوگل]بی بی سی نباید در مورد اخبار منتشر شود

2. Just give them the facts without editorializing.
[ترجمه ترگمان] فقط حقایق رو بدون \"editorializing\" بهشون بده
[ترجمه گوگل]فقط حقایق را بدون سرمقاله دادن به آنها بدهید

3. Other papers have editorialized, criticizing the Czech government for rushing to judgment on this individual.
[ترجمه ترگمان]مقالات دیگر editorialized، انتقاد از دولت چک برای رسیدگی به قضاوت در مورد این فرد است
[ترجمه گوگل]سایر مقالات به صورت سرمقاله منتشر شده و از حکومت چک به خاطر قضاوت در مورد این شخص انتقاد می کنند

4. In 199 the Globe editorialized in favor of a new one.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ قانون گلوب به نفع یک فرد جدید
[ترجمه گوگل]در سال 199، گلوب به عنوان یکی از مجلات برگزیده شد

5. They editorialized with barely concealed racism on the influx of perverted foreign religions.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سختی نژادپرستی را در مورد هجوم ادیان خارجی منحرف کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها با نژادپرستی که به سختی پنهان شده بودند، سرچشمه می گرفتند که در جریان ادیان غریب خارجی بودند

6. "You may want to editorialize differently when someone searches, and maybe put a premium on certain reporters or content, " he said. "This moves you further out of the loop. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" شما ممکن است زمانی که فردی جستجو می کند، متفاوت باشد، و یا شاید حق ویژه برای گزارشگران و یا محتوای خاص داشته باشد، و این کار شما را از حلقه دور می کند \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'شما ممکن است بخواهید زمانی که شخصی جستجو می کند و به نوعی خبرنگاری یا محتوا را به نوعی حق بیمه می کند، متفاوت است 'این شما را بیشتر از حلقه حرکت می کند '

7. It is marred, however, by songs that editorialize mawkishly about the children's plight.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با ترانه هایی که editorialize را در مورد وضع اسفناک کودکان خراب می کند، خراب شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، از طریق آهنگ هایی که در مورد وضعیت بدنی کودکان سرچشمه می گیرند، از بین رفته است

8. During the summer debates on New York rent control, virtually every major city newspaper editorialized against controls.
[ترجمه ترگمان]در طول بحث های تابستانی در مورد کنترل اجاره نیویورک، عملا هر روزنامه مهم شهر علیه کنترل ها کار می کند
[ترجمه گوگل]در طول بحث های تابستانی در مورد کنترل اجاره نیویورک، تقریبا در هر روزنامه بزرگ شهر، علیه کنترل ها منتشر شد

9. He couldn't resist the opportunity, when reporting on a burglary, to editorialize on security systems.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست در برابر این فرصت مقاومت کند، زمانی که در مورد دزدی، به editorialize در سیستم های امنیتی گزارش دهی
[ترجمه گوگل]او نمیتواند در هنگام گزارش در مورد سرقت، به سیستمهای امنیتی مجوز دهد

10. You may travel or attain a higher education, deal with legal principles, teach a class dealing with religion or philosophy, and editorialize, promote, or bring understanding to difficult situations.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به تحصیلات عالی دست پیدا کنید، با اصول حقوقی سر و کار داشته باشید، به یک کلاس سر بزنید که با دین یا فلسفه سر و کار داشته باشد، و یا درک کند، یا درک کند که شرایط دشوار را درک می کنند
[ترجمه گوگل]شما ممکن است سفر یا تحصیلات عالی، مقابله با اصول قانونی، تعلیم و تربیه به دین یا فلسفه، و انتشار مقالات، ترویج و یا درک در شرایط دشوار انجام دهید

give the news without editorializing!

خبر را بدون دخالت دادن نظریات خودت ارائه بده!


پیشنهاد کاربران

تفسیر خبر


کلمات دیگر: