کلمه جو
صفحه اصلی

fantasticality


طبیعت خیالی یاوسواسی، بوالهوسی، دمدمی مزاجی، توهم

انگلیسی به فارسی

فانتزی


انگلیسی به انگلیسی

• eccentricity; oddity, strangeness, fancifulness

جملات نمونه

1. Picasso's painting seemed very fantasticality in some people's eyes.
[ترجمه ترگمان]نقاشی پیکاسو به چشم بعضی از مردم خیلی عجیب به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]نقاشی پیکاسو در بعضی از مردم به نظر بسیار خارق العاده بود

2. Spring because weather fantasticality, difference in temperature is bigger, the metabolization function of human body is reduced easily.
[ترجمه ترگمان]بهار به دلیل تغییرات آب و هوا، تفاوت دما بزرگ تر است و عملکرد metabolization بدن انسان به راحتی کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه فانتزی بودن آب و هوا، اختلاف دما بیشتر است، عملکرد متابولیسم بدن انسان به راحتی کاهش می یابد

3. With the development of the economy and fantasticality of the market condition, brand competitive power has become a crucial factor by which enterprises can win long-term survival and development.
[ترجمه ترگمان]با توسعه اقتصاد و توسعه شرایط بازار، قدرت رقابتی برند به یک عامل حیاتی تبدیل شده است که در آن شرکت ها می توانند بقا و توسعه بلند مدت را به دست آورند
[ترجمه گوگل]با توسعه اقتصاد و فانتزی بودن شرایط بازار، قدرت رقابت با نام تجاری تبدیل به یک عامل حیاتی می شود که شرکت ها می توانند بقای و توسعه بلندمدت را به دست آورند

4. The query processing is limited because of the fantasticality of linking status between the mobile computer and servers in a mobile environment.
[ترجمه ترگمان]فرآیند پرس و جو به دلیل قابلیت اتصال مجدد وضعیت بین رایانه سیار و سرورها در یک محیط تلفن همراه محدود است
[ترجمه گوگل]پردازش پرس و جو محدود است به دلیل fancyity اتصال وضعیت بین کامپیوتر همراه و سرورها در یک محیط تلفن همراه

5. The composition of poetry once pushed the elegance and fantasticality to the acme in a new period, and then started to go back to forward folk language and live language till "slobber poem".
[ترجمه ترگمان]ترکیب شعر یک بار ظرافت و fantasticality را در دوره جدید به اوج رساند و سپس شروع به بازگشت به زبان محلی و زبان زنده تا \"slobber poem\" کرد
[ترجمه گوگل]ترکیبی از شعر یک بار در یک دوره جدید، ظرافت و فانتزی را به سمت چهره کشاند و سپس شروع به بازگشت به زبان فرانسوی و زبان زنده تا شعر اسلوبرت کرد

6. But because of the restriction of historical condition Condorcet's thought had fantasticality inevitably. "
[ترجمه ترگمان]اما به علت محدودیت شرایط تاریخی، کوندورسه در نظر می گرفت \"
[ترجمه گوگل]اما به دلیل محدودیت شرایط تاریخی، افکار کاندورستی ناگزیر به نظر می رسید '

7. SenilePeriod the symptom of mental disease is extremely flabby calm, be fantasticality sometimes.
[ترجمه ترگمان]SenilePeriod نشانه بیماری روانی به شدت سست و سست است و گاهی اوقات خوشی به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]SenilePeriod علامت بیماری روحی بسیار آرام آرام است، گاهی اوقات فانتزی باشد

8. Therefore, for lack of the realistic feasibility, his thought and certain fantasticality on that time.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به دلیل عدم امکان واقعی، تفکر و fantasticality خاص در آن زمان
[ترجمه گوگل]بنابراین، به علت فقدان امکان سنجی واقع بینانه، تفکر و فانتزی خاصی در آن زمان

9. It is briefness, symmetry, harmonious, because of sententiousness; It's harmonious and abstraction, because of oneness; It's interesting and ingathering, because of fantasticality .
[ترجمه ترگمان]این briefness، تقارن و هماهنگی است، به خاطر sententiousness؛ این harmonious و abstraction است، و به خاطر oneness، جالب و ingathering است
[ترجمه گوگل]این مختصر، تقارن، هماهنگ، به دلیل محرمانه بودن است؛ این هماهنگ و انتزاعی است، به خاطر یکپارچگی؛ از نظر فانتزی، جالب و جذاب است


کلمات دیگر: