(امریکا - خودمانی) پیرزن بی خانمان
bag lady
(امریکا - خودمانی) پیرزن بی خانمان
انگلیسی به فارسی
(آمریکا - عامیانه) پیرزن بیخانمان
بانوی کیسه ای
انگلیسی به انگلیسی
• homeless woman, woman who lives on the streets and keeps her possessions in shopping bags, female beggar
مترادف و متضاد
homeless woman
Synonyms: bag person, bum, hobo, shopping bag lady, shopping cart lady, street person
جملات نمونه
1. Shopping - bag ladies are not very communicative and take general conversation as an intrusion.
[ترجمه ترگمان]خانم های کیسه خرید زیاد با هم صحبت نمی کنند و درباره دخالت ژنرال صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]خرید - خانمها کیسه بسیار ارتباطی نیستند و مکالمه عمومی را به عنوان یک نفوذ می کنند
[ترجمه گوگل]خرید - خانمها کیسه بسیار ارتباطی نیستند و مکالمه عمومی را به عنوان یک نفوذ می کنند
2. She practised being a bag lady.
[ترجمه ترگمان] اون با یه خانم ساک زن تمرین کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک بانوی کیسه ای بود
[ترجمه گوگل]او یک بانوی کیسه ای بود
3. You, as much as the smelly old bag lady in the street, are a living miracle.
[ترجمه ترگمان]تو، به اندازه آن پیرزن بوگندو در خیابان معجزه زندگی می کنی
[ترجمه گوگل]شما، همانطور که خانم بانوی کثیف در خیابان، یک معجزه زنده است
[ترجمه گوگل]شما، همانطور که خانم بانوی کثیف در خیابان، یک معجزه زنده است
4. One quasi bag lady spends about eight hours every day at the foot of the main escalator in a railroad station, although she rents a room in a cheap hotel in the neighborhood.
[ترجمه ترگمان]یک خانم، هر روز، هر روز در پای پله برقی که در یک ایستگاه راه آهن است، هشت ساعت در یک ایستگاه راه آهن صرف می کند، با وجود اینکه او در یک هتل ارزان قیمت در این محله یک اتاق اجاره می کند
[ترجمه گوگل]یک خانم نیمه خانم هر روز حدودا هشت ساعت در پای پله برقی اصلی در یک ایستگاه راهآهن می گذرد، هرچند او یک اتاق را در یک هتل ارزان در محله می فروشد
[ترجمه گوگل]یک خانم نیمه خانم هر روز حدودا هشت ساعت در پای پله برقی اصلی در یک ایستگاه راهآهن می گذرد، هرچند او یک اتاق را در یک هتل ارزان در محله می فروشد
5. Sure. Isn't is amazing that a bag lady had run into a gold watch in the garbage?
[ترجمه ترگمان] حتما جالب نیست که یک خانم کیسه در سطل آشغال به یک ساعت طلا رفته باشد؟
[ترجمه گوگل]مطمئن آیا شگفت انگیز نیست که یک بانوی کیسه در زباله به یک ساعت طلایی رسیده است
[ترجمه گوگل]مطمئن آیا شگفت انگیز نیست که یک بانوی کیسه در زباله به یک ساعت طلایی رسیده است
6. Jesus, she turned into the Harvard bag lady.
[ترجمه ترگمان] خدای من، اون به خانم \"هاروارد\" هاروارد برگشت
[ترجمه گوگل]عیسی مسیح، او را به خانم هاروارد کیسه تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]عیسی مسیح، او را به خانم هاروارد کیسه تبدیل شده است
7. Isn't it amazing that a bag lady had found a gold watch in the garbage?
[ترجمه ترگمان]جالب نیست که یه خانم کیسه طلا رو تو سطل زباله پیدا کرده باشه؟
[ترجمه گوگل]آیا شگفت انگیز نیست که یک بانوی کیسه یک دیده بان طلا در زباله پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]آیا شگفت انگیز نیست که یک بانوی کیسه یک دیده بان طلا در زباله پیدا کرده است
8. The bag lady never asked for a handout.
[ترجمه ترگمان]خانم ساک هیچ وقت تقاضای کمک نکرد
[ترجمه گوگل]بانوی کیسه هرگز برای توزیع کتاب خواسته بود
[ترجمه گوگل]بانوی کیسه هرگز برای توزیع کتاب خواسته بود
9. “I have had nightmares about becoming a bag lady, ” she said.
[ترجمه ترگمان]گفت: من در مورد تبدیل شدن به یک خانم، کابوس دیدم
[ترجمه گوگل]او گفت: "من کابوس هایی در مورد تبدیل شدن به یک بانوی کیسه ای داشته ام "
[ترجمه گوگل]او گفت: "من کابوس هایی در مورد تبدیل شدن به یک بانوی کیسه ای داشته ام "
10. Isn't it amazing that a bag lady had run into a gold watch in the garbage?
[ترجمه ترگمان]جالب نیست که یک خانم کیسه با یک ساعت طلا در سطل آشغال شرکت کرده باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا شگفت انگیز نیست که یک بانوی کیسه در زباله به یک ساعت طلایی رسیده است
[ترجمه گوگل]آیا شگفت انگیز نیست که یک بانوی کیسه در زباله به یک ساعت طلایی رسیده است
11. In fact, I've always wanted to play a realistic, no make-up, bag lady.
[ترجمه ترگمان]در واقع، من همیشه می خواستم یک نقش واقعی بازی کنم
[ترجمه گوگل]در واقع، من همیشه می خواستم یک خانم واقعی واقع بینانه، هیچ آرایشگری، کیسه ای بازی کنم
[ترجمه گوگل]در واقع، من همیشه می خواستم یک خانم واقعی واقع بینانه، هیچ آرایشگری، کیسه ای بازی کنم
کلمات دیگر: