کسب و کار خانواده
family business
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• business that is owned and operated by the family
جملات نمونه
1. The three sons also contribute to the family business.
[ترجمه ترگمان]این سه پسر همچنین به کسب وکار خانوادگی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]سه پسر نیز به کسب و کار خانواده کمک می کنند
[ترجمه گوگل]سه پسر نیز به کسب و کار خانواده کمک می کنند
2. The failure of the family business was the death of him.
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت کار خانوادگی مرگ او بود
[ترجمه گوگل]شکست کسب و کار خانوادگی مرگ او بود
[ترجمه گوگل]شکست کسب و کار خانوادگی مرگ او بود
3. I was working in the family business.
[ترجمه ترگمان]من داشتم توی کار خانوادگی کار می کردم
[ترجمه گوگل]من در تجارت خانواده مشغول به کار بودم
[ترجمه گوگل]من در تجارت خانواده مشغول به کار بودم
4. The company has been transformed from a family business to a multi-million-pound operation.
[ترجمه ترگمان]این شرکت از یک کسب وکار خانوادگی به یک عملیات چند میلیون پوندی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت از یک تجارت خانوادگی به یک عملیات چند میلیون پوند تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت از یک تجارت خانوادگی به یک عملیات چند میلیون پوند تبدیل شده است
5. He works in the family business.
[ترجمه ترگمان]او در کسب وکار خانوادگی کار می کند
[ترجمه گوگل]او در تجارت خانوادگی مشغول به کار است
[ترجمه گوگل]او در تجارت خانوادگی مشغول به کار است
6. He took charge of the family business following his father's death.
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ پدرش، او مسئول تجارت خانوادگی شد
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ پدرش مسئولیت کسب و کار خانوادگی را برعهده گرفت
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ پدرش مسئولیت کسب و کار خانوادگی را برعهده گرفت
7. The family business is now run as a cooperative.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار خانوادگی حالا به عنوان تعاونی اداره می شود
[ترجمه گوگل]کسب و کار خانوادگی در حال حاضر به عنوان یک تعاونی اجرا می شود
[ترجمه گوگل]کسب و کار خانوادگی در حال حاضر به عنوان یک تعاونی اجرا می شود
8. The company was a family business.
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک کسب وکار خانوادگی بود
[ترجمه گوگل]این شرکت یک تجارت خانوادگی بود
[ترجمه گوگل]این شرکت یک تجارت خانوادگی بود
9. She works in the family business.
[ترجمه ترگمان]او در کسب وکار خانوادگی کار می کند
[ترجمه گوگل]او در تجارت خانواده کار می کند
[ترجمه گوگل]او در تجارت خانواده کار می کند
10. The company began as a small family business .
[ترجمه ترگمان]شرکت به عنوان یک کسب وکار خانوادگی کوچک شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت به عنوان یک تجارت کوچک خانوادگی آغاز شد
[ترجمه گوگل]این شرکت به عنوان یک تجارت کوچک خانوادگی آغاز شد
11. Their family business is a rinky-dink operation.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار خانوادگی آن ها یک عملیات rinky است
[ترجمه گوگل]کسب و کار خانوادگی آنها یک عملیات انتخابی است
[ترجمه گوگل]کسب و کار خانوادگی آنها یک عملیات انتخابی است
12. He inherited the family business - he must be loaded!
[ترجمه ترگمان]او خانواده را به ارث برده بود - باید پر شده باشد!
[ترجمه گوگل]او کسب و کار خانوادگی را به ارث برده است - او باید لود شود!
[ترجمه گوگل]او کسب و کار خانوادگی را به ارث برده است - او باید لود شود!
13. Since then it has become a complete family business.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد تبدیل به یک کسب وکار کاملا خانوادگی شده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان تا به حال یک تجارت کامل خانوادگی شده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان تا به حال یک تجارت کامل خانوادگی شده است
14. The family business has now been taken over by Anderson's eldest son.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کسب وکار خانوادگی توسط پسر ارشد اندرسون انجام شده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار خانوادگی در حال حاضر توسط پسر ارشد اندرسون گرفته شده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار خانوادگی در حال حاضر توسط پسر ارشد اندرسون گرفته شده است
15. The death of family business, or the birth of a new industrial age.
[ترجمه ترگمان]مرگ تجارت خانوادگی یا تولد یک عصر صنعتی جدید
[ترجمه گوگل]مرگ کسب و کار خانوادگی، یا تولد عصر صنعتی جدید
[ترجمه گوگل]مرگ کسب و کار خانوادگی، یا تولد عصر صنعتی جدید
کلمات دیگر: