راهنمای تور
tour guide
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• professional person who guides tourists in an area, one who organizes a tour
جملات نمونه
1. Our tour guide showed us around the old town.
[ترجمه محمدپناهی] کارشناس گردشگری تور ، ما را با مناطق تاریخی یک شهر قدیمی آشنا کرد
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور ما اطراف شهر قدیمی رو بهمون نشون داد[ترجمه گوگل]راهنمای تور ما در اطراف شهر قدیمی ما را نشان داد
2. The tour guide came back for the stragglers who were still taking pictures.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور برگشت به دنبال the که هنوز عکس می گرفت
[ترجمه گوگل]راهنمای تور برای افرادی که هنوز عکس گرفته بودند برگشت
[ترجمه گوگل]راهنمای تور برای افرادی که هنوز عکس گرفته بودند برگشت
3. She was previously employed as a tour guide.
[ترجمه ترگمان]او قبلا به عنوان راهنمای تور استخدام شده بود
[ترجمه گوگل]او قبلا به عنوان یک راهنمای تور کار کرده بود
[ترجمه گوگل]او قبلا به عنوان یک راهنمای تور کار کرده بود
4. Kim worked as a tour guide in Cambridge last summer.
[ترجمه ترگمان]کیم در تابستان گذشته به عنوان راهنمای تور در کمبریج مشغول به کار شد
[ترجمه گوگل]کیم در تابستان گذشته به عنوان یک راهنمای تور در کمبریج کار کرد
[ترجمه گوگل]کیم در تابستان گذشته به عنوان یک راهنمای تور در کمبریج کار کرد
5. The tour guide pointed out the inscription that runs round the inside of the dome.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور به کتیبه نشان داد که در داخل گنبد می چرخد
[ترجمه گوگل]راهنمای تور اشاره به کتیبه که در داخل گنبد اجرا می شود
[ترجمه گوگل]راهنمای تور اشاره به کتیبه که در داخل گنبد اجرا می شود
6. The tour guide gave a running commentary from the front of the coach.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور، تفسیری در حال اجرا از جلو کالسکه ارائه داد
[ترجمه گوگل]راهنمای تور توضیحات در حال اجرا از جلوی مربی بود
[ترجمه گوگل]راهنمای تور توضیحات در حال اجرا از جلوی مربی بود
7. She gives the impression that being tour guide and teacher to this group of foreigners disrupted a process of something more important.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کند که راهنمای سفر و معلم برای این گروه از خارجیان روند کار مهم تر را مختل کرده اند
[ترجمه گوگل]او این تصور را می پذیرد که راهنمای سفر و معلم به این گروه از خارجی ها فرآیند چیزی مهم تر را مختل کرده است
[ترجمه گوگل]او این تصور را می پذیرد که راهنمای سفر و معلم به این گروه از خارجی ها فرآیند چیزی مهم تر را مختل کرده است
8. The tour guide managed to be funny and informative, without overdoing it.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور موفق شد بامزه و آموزنده باشد، بدون این که زیاده روی کند
[ترجمه گوگل]راهنمای تور موفق بود خنده دار و آموزنده، بدون overdoing آن
[ترجمه گوگل]راهنمای تور موفق بود خنده دار و آموزنده، بدون overdoing آن
9. The tour guide begins his patter on Forty-sixth.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور صدای او را در چهل و ششم آغاز می کند
[ترجمه گوگل]راهنمای تور شروع به پخش خود را در چهل و ششم
[ترجمه گوگل]راهنمای تور شروع به پخش خود را در چهل و ششم
10. That seems like a question for our experienced tour guide, Monika Koppel.
[ترجمه ترگمان]Monika کاپل گفت: به نظر من این یک سوال برای راهنمای سفر با تجربه ما است
[ترجمه گوگل]این به نظر من یک سوال برای راهنمای سفر با تجربه ما، مونیکا Koppel
[ترجمه گوگل]این به نظر من یک سوال برای راهنمای سفر با تجربه ما، مونیکا Koppel
11. According to our tour guide, Gibraltar is the largest fortress in the world.
[ترجمه ترگمان]با توجه به راهنمای سفر ما، Gibraltar بزرگ ترین دژ جهان است
[ترجمه گوگل]بر اساس راهنمای تور ما، جبل الطارق بزرگترین قلعه دنیا است
[ترجمه گوگل]بر اساس راهنمای تور ما، جبل الطارق بزرگترین قلعه دنیا است
12. Hostetler served as tour guide, supervising an offense that shed its lingering turnover habit.
[ترجمه ترگمان]Hostetler به عنوان راهنما به عنوان راهنمای تور خدمت می کرد و بر خلاف عادت، بر خلاف عادت، بر خلاف عادت، بر خلاف عادت خویش حکم می کرد
[ترجمه گوگل]Hostetler به عنوان راهنمای تور خدمت کرد، نظارت بر یک جرم که عادت گردش اجباری خود را رها کرد
[ترجمه گوگل]Hostetler به عنوان راهنمای تور خدمت کرد، نظارت بر یک جرم که عادت گردش اجباری خود را رها کرد
13. My thoughts wandered as the tour guide began his patter.
[ترجمه ترگمان]وقتی راهنمای تور شروع به صحبت کرد، افکارم به گردش افتادند
[ترجمه گوگل]افکار من به عنوان راهنمای تور شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]افکار من به عنوان راهنمای تور شروع به خواندن کرد
14. Our tour guide was nowhere to be seen, so we set off to explore the city alone.
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور ما جایی نبود که دیده شود، بنابراین برای کشف شهر به تنهایی راه افتادیم
[ترجمه گوگل]راهنمای تور ما جایی نیست که بتوانیم ببینیم، بنابراین ما می توانیم به تنها کشیدن شهر کمک کنیم
[ترجمه گوگل]راهنمای تور ما جایی نیست که بتوانیم ببینیم، بنابراین ما می توانیم به تنها کشیدن شهر کمک کنیم
پیشنهاد کاربران
راهنمای تور مسافرتی
راهنمای تور مسافرت های گردشگری و تاریخی
میتوان از لوکال هم بجای تور استفاده کنید. . Local guides
در اصل، این واژه معنایی بهتر دارد
در اصل، این واژه معنایی بهتر دارد
به افرادی که راهنمای تور مسافرتی یا گردشگری هستند میگویند
tour leader
لیدر تور
راهنمای تور
لیدر تور
راهنمای تور
کلمات دیگر: