کلمه جو
صفحه اصلی

climbed

انگلیسی به فارسی

صعود کرد، بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن


جملات نمونه

1. he climbed the stairs slowly
به آهستگی از پله ها بالا رفت.

2. he climbed the steps languidly
آهسته آهسته از پله ها بالا رفت.

3. he climbed the wall and jumped into the garden
او از دیوار بالا رفت و به داخل باغ پرید.

4. he climbed up the rock using some jutting parts as holds
او از برجستگی های سنگ به عنوان دستگیره استفاده کرد و از صخره بالا رفت.

5. hossein climbed the hill
حسین از تپه بالا رفت.

6. i climbed a hill and gazed at the beautiful prospect spread out before me
از تپه بالا رفتم و به منظره ی زیبایی که در مقابلم گسترده بود خیره شدم.

7. she climbed up the social ladder
به بالای نردبان اجتماعی صعود کرد.

8. teymour climbed from the perigee of hardship to the apogee of glory
تیمور از حضیض ذلت به اوج رفعت رسید.

9. a hill able to be climbed
تپه ای که می توان از آن بالا رفت

پیشنهاد کاربران

بالا رفتن

صعود ^ صعود کرد

صعود کرد

از کوه بالا رفتن

پیشرفت کرد

کوهنوردی

بالا رفت

بالا رفتن
پیشرفت کردن


climbedمعنی بالارفتن وصعودکردن داره!

بالا رفتن جون


کلمات دیگر: