رجوع شود به: woodwind instrument، رجوع شود به: woodwind instrument موسیقی برای سازهای بادی چوبی
woodwind
رجوع شود به: woodwind instrument، رجوع شود به: woodwind instrument موسیقی برای سازهای بادی چوبی
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: woodwind instrument
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
چوب چوب
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: any of a group of musical wind instruments, including clarinets, flutes, oboes, bassoons, and sometimes saxophones, that were originally made of wood.
• (2) تعریف: (pl.) the section of an orchestra or band made up of these instruments.
• certain wind instruments (flute, clarinet, oboe etc.)
of certain wind instruments (flute, clarinet, oboe etc.)
a woodwind instrument is a musical instrument such as a clarinet or flute that you play by blowing into it or across it. many woodwind instruments are made of wood.
instruments made of wood
of certain wind instruments (flute, clarinet, oboe etc.)
a woodwind instrument is a musical instrument such as a clarinet or flute that you play by blowing into it or across it. many woodwind instruments are made of wood.
instruments made of wood
جملات نمونه
1. He won first prize in the woodwind section.
[ترجمه ترگمان]او اولین جایزه را در بخش woodwind کسب کرد
[ترجمه گوگل]او جایزه اول در بخش چوب را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او جایزه اول در بخش چوب را به دست آورد
2. The clarinet, flute, saxophone and bassoon are all woodwind instruments.
[ترجمه ترگمان]کلارینت، فلوت، saxophone و باسون همه سازه ای بادی هستند
[ترجمه گوگل]کلارینت، فلوت، ساکسیفون و فاچون همه وسایل چوبی چوب است
[ترجمه گوگل]کلارینت، فلوت، ساکسیفون و فاچون همه وسایل چوبی چوب است
3. This piece is scored for strings and woodwind.
[ترجمه ترگمان]این قطعه برای ریسمان و سازه ای بادی به ثمر می رسد
[ترجمه گوگل]این قطعه برای رشته ها و چوب های چوبی به ثمر رسیده است
[ترجمه گوگل]این قطعه برای رشته ها و چوب های چوبی به ثمر رسیده است
4. The woodwind was particularly haunting during the slow second movement.
[ترجمه ترگمان]بادی که از میدان خارج می شد به خصوص در طول حرکت آهسته دوم به خود می پیچید
[ترجمه گوگل]جنگل چوب در طول حرکت آهسته به طور خاص فراموش نشدنی بود
[ترجمه گوگل]جنگل چوب در طول حرکت آهسته به طور خاص فراموش نشدنی بود
5. The woodwind maintained a perfect pitch and, like the strings and brass, produced a consistently voluptuous sound.
[ترجمه ترگمان]سازه ای بادی یک گام کامل به کار بردند و مثل سیم ها و برنج، به طور مداوم صدای شهوت انگیز تولید کردند
[ترجمه گوگل]چوب چوب یک زمین کامل را حفظ کرد و، مانند رشته ها و برنج، صدا را به طور صریح خوابیده تولید کرد
[ترجمه گوگل]چوب چوب یک زمین کامل را حفظ کرد و، مانند رشته ها و برنج، صدا را به طور صریح خوابیده تولید کرد
6. There is more dicey woodwind intonation in the Eroica, and the oboe tone in the Funeral March curdles alarmingly.
[ترجمه ترگمان] Eroica dicey more woodwind intonation،، the oboe in the March curdles alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is There
[ترجمه گوگل]در Eroica بیشتر صدای تیزهوایی چوب درختی وجود دارد، و صدای بوی در ماه مارس مراسم تشییع جنازه مبهم است
[ترجمه گوگل]در Eroica بیشتر صدای تیزهوایی چوب درختی وجود دارد، و صدای بوی در ماه مارس مراسم تشییع جنازه مبهم است
7. Strings sound silky but not close and the woodwind come to us from a perfectly judged distance.
[ترجمه ترگمان]از فاصله دور، اما نه چندان نزدیک به نظر می رسید، اما نه از فاصله دور، بلکه از فاصله دور، از فاصله دور، ما را از خود دور می کرد
[ترجمه گوگل]رشته ها به صورت ابریشمی صدا می زنند اما نزدیک نیستند و چوب های چوبی از فاصله ای کاملا محکم به ما می آیند
[ترجمه گوگل]رشته ها به صورت ابریشمی صدا می زنند اما نزدیک نیستند و چوب های چوبی از فاصله ای کاملا محکم به ما می آیند
8. Now the secretive whistler with the woodwind song was revealed.
[ترجمه ترگمان]اکنون کسی که سوت می زد، سوت خود را بلند می کرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ویستل مخفی با آهنگ چوب چوب نشان داده شد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ویستل مخفی با آهنگ چوب چوب نشان داده شد
9. While the woodwind and low strings were reasonably well replicated, the violins, timpani and brass left much to be desired.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سازه ای بادی و سازه ای بادی به نحو معقولی قابل تکرار بودند، ویولون ها، timpani و برنج بیشتر مورد نظر بودند
[ترجمه گوگل]در حالی که چوب و رشته های کم به خوبی قابل تکرار بودند، ویولون ها، تامپانی و برنج بسیار دلخواه بود
[ترجمه گوگل]در حالی که چوب و رشته های کم به خوبی قابل تکرار بودند، ویولون ها، تامپانی و برنج بسیار دلخواه بود
10. The woodwind can only be used for doubling notes which are already present in the brass.
[ترجمه ترگمان]از سازه ای بادی تنها برای دو برابر کردن یادداشت استفاده می شود که در حال حاضر در برنج حضور دارند
[ترجمه گوگل]چوب چوب فقط می تواند برای یادداشت های دو برابر که در حال حاضر در برنج وجود دارد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]چوب چوب فقط می تواند برای یادداشت های دو برابر که در حال حاضر در برنج وجود دارد استفاده می شود
11. Examples : The woodwind section complements the strings in this piece of music.
[ترجمه ترگمان]مثال: بخش سازه ای بادی رشته ها را در این قطعه موسیقی کامل می کند
[ترجمه گوگل]مثالها بخش چوب چوب، رشته های این قطعه موسیقی را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]مثالها بخش چوب چوب، رشته های این قطعه موسیقی را تکمیل می کند
12. Originally, flute is belong to woodwind, later made by metal.
[ترجمه ترگمان]در اصل، فلوت مربوط به سازه ای بادی است که بعدها توسط فلز ساخته می شود
[ترجمه گوگل]در اصل، فلوت متعلق به چوب چوب است، که بعدها توسط فلز ساخته شده است
[ترجمه گوگل]در اصل، فلوت متعلق به چوب چوب است، که بعدها توسط فلز ساخته شده است
13. Cor Anglais belongs to woodwind section.
[ترجمه ترگمان] ((انگلیسی (انگلیسی)(انگلیسی)به قسمت سازه ای بادی (بادی)تعلق داره
[ترجمه گوگل]Cor Anglais متعلق به بخش woodwind است
[ترجمه گوگل]Cor Anglais متعلق به بخش woodwind است
14. A high-pitched woodwind instrument consisting of a slender tube closed at one end with keys and finger holes on the side and an opening near the closed end across which the breath is blown.
[ترجمه ترگمان]سازه ای بادی با سازه ای بادی ساخته از یک لوله باریک در یک طرف با کلید و سوراخ های انگشت در سمت راست و دهانه نزدیک به انتهای بسته که در آن نفس بریده می شود
[ترجمه گوگل]وسیله ای از جنس چوب با مقاومت بالا که شامل یک لوله بلند و باریک است که در یک طرف بسته و کلید ها و سوراخ های انگشت در طرف و باز شدن در انتهای بسته که در آن نفس نفس می کشد
[ترجمه گوگل]وسیله ای از جنس چوب با مقاومت بالا که شامل یک لوله بلند و باریک است که در یک طرف بسته و کلید ها و سوراخ های انگشت در طرف و باز شدن در انتهای بسته که در آن نفس نفس می کشد
کلمات دیگر: